بیخوابی یا اینسومنیا (Insomnia) یکی از اختلالات خواب است که در آن فرد، با ناتوانی و اشکال در به خواب رفتن مواجه میشود و بهطور مستمر به خواب نمیرود.
بیخوابی یکی از اختلالات خواب است که در روانشناسی خواب» مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد. در اختلال اینسومنیا (Insomnia)، افراد دچار بیخوابی هستند و بهسادگی نمیتوانند بخوابند. این افراد در واقع از مشکلاتی مانند به خواب رفتن، بیدار شدن مکرر در خلال شب همراه با ناتوانی یا اشکال در به خواب رفتن مجدد، بیدار شدن خیلی زود در صبح و خوابی که باعث تجدید قوا و سرحال شدن نمیشود، رنج میبرند.
انسانها حدود یکسوم زندگی خود را در خواب سپری میکنند؛ به عبارتی اکثر ما حدود سه هزار ساعت در سال میخوابیم. برای بسیاری از ما، خواب هم از لحاظ ذهنی و هم از لحاظ جسمی، انرژیزا است. متأسفانه بسیاری از مردم به اندازهی کافی نمیخوابند و ۲۸ درصد مردم آمریکا میگویند در طول روز بهشدت احساس خوابآلودگی میکنند. اکثر ما میدانیم شب تا صبح نخوابیدن یا بد خوابیدن، یعنی چه؛ صبح روز بعد اندکی گیج هستیم و حواسمان سر جایش نیست. با نزدیک شدن به بعدازظهر و عصر، ممکن است عصبی و تحریکپذیر شویم.
حتی محرومیت از خواب برای مدتی کوتاه در طول ۲۴ ساعت، مانع از تفکر واضح میشود. حالا تصور کنید سالها است نتوانستهاید یک شب خواب راحت داشته باشید. روابطتان با دیگران لطمه دیده، انجام دادن تکالیف دانشگاه برای شما دشوار است و کارآمدی و بازدهیتان در محل کار کاهش یافته. کمبود خواب بر جسم شما نیز تأثیر میگذارد. افرادی که خواب کافی ندارند، دربرابر بیماریهایی مانند سرماخوردگی معمولی آسیبپذیرتر هستند.
شاید این مسئله به این دلیل است که صرفا بعد از چند ساعت نخوابیدن، کارآیی سیستم ایمنی بدن آنها کاهش یافته. جای تردید نیست که مختل شدن خواب، در انواع مختلف آن، مبانی فیزیولوژیکی دارند و بنابراین میتواند یک مشکل پزشکی محض محسوب شود. مشکلات خواب، تعامل خاص و مهمی با عوامل روانی و آنچه در مغز روی میدهد دارند و در این مقاله به آنها میپردازیم.
مطالعهی خواب از قدیم، بر مفاهیم مطرح در آسیبشناسی روانی یا روانشناسی مرضی، تأثیر گذاشته است. Moral treatment که در قرن نوزدهم از آن در مورد افراد مبتلا به بیماریهای روانی شدید استفاده میشد، بیماران روانی را تشویق میکرد تا بهعنوان بخشی از رواندرمانی، به اندازهی کافی بخوابند. زیگموند فروید بر رؤیا تکید زیادی داشت و بهعنوان روشی برای درک بهتر زندگی هیجانی (Emotional life) درمانجویان، با آنها دربارهی رؤیاهایشان بحث و تبادل نظر میکرد.
محققانی که در آزمایشهای خود مانع از خوابیدن آزمودنیها به مدت طولانی میشود، متوجه شدهاند که محرومیت از خواب به مدتهای طولانی، معمولا آثار منفی عمیقی بر جای میگذارد. در یک آزمایش قدیمی در دههی ۱۹۵۰، ۳۵۰ داوطلب به مدت ۱۱۲ ساعت بیدار نگه داشته شدند. هفت نفر از این داوطلبان رفتارهای عجیب و غریب از خود نشان دادند که به رفتارهای سایکوتیک (روانپریشانه) شبیه بود.
تحقیقات بعدی نشان دادند که احتمالا، مختل شدن خواب در آزمودنیهایی که قبل از شروع آزمایش، مشکلات روانی داشتهاند، باعث ایجاد رفتارهای شبه روانپریشانه میشود. تعدادی از اختلالات روانی مانند اختلال طیف اوتیسم، اسکیزوفرنی، افسردگی عمده، اختلال دوقطبی و اختلالات مرتبط با استرس و اضطراب، معمولا با مشکلات خواب همراه هستند. به همین دلیل، ابتدا ممکن است فکر کنید که مشکل خواب، در نتیجهی یک اختلال روانی به وجود آمده است.
برای مثال، حتما برای شما نیز اتفاق افتاده است که دربارهی یک رویداد در آیندهی نزدیک (مثلاً یک امتحان مهم)، اضطراب داشتهاید و نتوانسته باشید بخوابید؛ اما رابطهی بین مختل شدن خواب و سلامت روانی، پیچیدهتر از این است. مشکلات خواب ممکن است باعث شوند مردم در زندگی روزمرهی خوب با دشواریهایی مواجه شوند. همچنین ممکن است اختلال خواب، در نتیجهی یک نابسامانی که معمولا در یکی از اختلالات روانی مندرج در DSM-5 مشاهده میشود، به وجود آمده باشند.
به همین دلیل، رفتار نامنظم (Disordered behavior) که در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مشاهده میشود، ممکن است قابل انتساب به ژنهایی باشد که با ریتم سیرکادین»، مرتبط هستند. این ریتمها، چرخههایی هستند که حدوداً هر ۲۳ تا ۲۵ ساعت، تکرار میشوند. ریتم سیرکادین»، معمولا با چرخههای طبیعت، همچون چرخش شب و روز، فعالیتهای شغلی، ارتباطات اجتماعی، تفریحات و خوردن و خوابیدن، هماهنگی دارد. بدن این توانایی را دارد تا عدم تطابقهای مختصر در حدود یک الی دو ساعت را به سهولت و سریع مرتفع سازد. ریتمهایی همچون خواب و بیداری، درجهی حرارت، ترشح برخی آنزیمها، متابولیسم، داروها و عملکرد ریه، از این نوع ریتم تبعیت میکنند.
روانشناسان، هرروز بیشتر از روز پیش متقاعد میشوند که سیستم لیمبیک ممکن است در اضطراب نقش داشته باشد. همچنین میدانند که سیستم لیمبیک، در مرحلهای از خواب انسان که رؤیاها در آن روی میدهند، یعنی در خواب REM (Rapid eye movement)، نیز نقش دارد. این رابطهی نورولوژیک دوجانبه، نشان میدهد که اضطراب و خواب، ممکن است از جهات مختلف و مهم با هم ارتباط داشته باشند. هرچند ماهیت دقیق این ارتباط هنوز مشخص نشده است.
برای مثال، خواب ناکافی میتواند پرخوری را فعال کرده و به چاق شدن بدن سرعت ببخشد. همچنین خواب REM، ظاهرا با افسردگی نیز ارتباط دارد. نابهنجاریهای خواب، علائم پیشبینیکنندهی افسردگی بالینی شدید هستند و این بدان معنا است که مشکلات خواب، احتمالا میتوانند پیشبینی کنند که چه کسانی در خطر ابتلا به اختلالت خلقی در آینده هستند. نافزینگر و همکارانش، در یک مطالعهی بسیار جالب توجه، متوجه شدند که رواندرمانی شناختی رفتاری (CBT)، هم از نشانههای افسردگی میکاهد و هم الگوهای خواب REM را عادی و نرمالیزه میکند.
از طرف دیگر، محرومیت از خواب، در بعضی افراد افسرده، بهطور موقت آثار آنتی دپرسانت و ضدافسردگی برجای میگذارد. هرچند محرومیت از خواب در افراد غیرافسرده ممکن است باعث ایجاد خلق افسرده شود. بااینحال، همچنان چندان که باید مشخص نیست که اختلالات روانی چه ارتباطی با خواب دارند؛ اما شواهد فزاینده، همگی به یک موضوع اشاره دارند؛ این موضوع این است که برای مطلع شدن از اختلالا روانی و تصویر کاملتر و جامعتری از آنها، لازم است که دانش خود زا خواب را افزایش دهیم.
بیخوابی (Insomnia)، رایجترین اختلال خواب، بیداری است. برای درک بیشتر افراد مبتلا به اینسومنیا، میتوانید آنها را در ذهن خود بهصورت کسانی تجسم کنید که همیشه بیدارند. بااینحال، هیچکس نمیتواند بدون خواب زندگی عادی داشته باشد. برای مثال، بعد از یک یا دو شب بیخوابی، فرد شروع به تجربه کردن Microsleep (خرده خواب، ریز خواب) میکند. این میکرواسلیپها معمولا چند ثانیه یا اندکی بیشتر طول میکشند. در یک بیماری بسیار نادر به نام بیخوابی خانوادگی کشنده» که در حدود فقط چهل خانواده رواج دارد و حدود صد نفر در دنیا به آن مبتلا هستند، فقدان کامل خواب نهایتا به مرگ منجر میشود.
اصطلاح بیخوابی که برای اینسومنیا در نظر گرفته شده است و بهطور فراوان در جامعه به کار میرود، در واقع چند عارضهی مختلف را در بر میگیرد و داشتن این عارضهها را میتوان به اینسومنیا یا بیخوابی نسبت داد. این موارد عبارتاند از:
بسیاری افراد از اینکه خوابشان سرحال کننده نیست، یا از اینکه بیدار ماندهاند شکایت دارند؛ اما کسانی که در نزدیکی آنها خوابیدهاند، قسم میخورند که این افراد تمام شب را مثل سنگ خوابیدهاند و حتی صدای خروپف آنها مزاحمشان شده است. به همین دلیل، گفتن اینکه اینسومنیا» به معنای کمتر از حد خوابیدن» است، تعریف چندان دقیق و صحیحی محسوب نمیشود. اینسومنیا عبارت است از شکایت» دربارهی کمتر از حد خوابیدن. بااینحال، این افراد مشکلاتی دارند که اصلا نباید دست کم گرفته شوند. باید به آنها وقت کافی داد تا آنچه در ذهن دارند، بیان کنند تا بتوان علتهای مشکلات آنها را کشف کرد.
سه نوع بیخوابی تاکنون شناخته شده است: گذرا، حاد و مزمن
سونیا، دانشجوی ۲۳ سالهی رشتهی حقوق، سابقهی مشکلات خواب دارد. او میگوید هرگز نتوانسته است یک خواب واقعی داشته باشد. هم شبها نمیتواند به خواب برود و هم معمولا صبح زود از خواب میپرد. او در چند سال گذشته، هفتهای چند شب از Nyquil (داروی سرماخوردگی) استفاده کرده است تا به خوابیدنش کمک کند. متأسفانه، از سال پیش که به دانشگاه حقوق رفت، مشکلات خوابش بدتر شدهاند. او تا پاسی از نیمهشب در تختخواب بیدار میماند و دربارهی دانشگاه فکر میکند و به این ترتیب، هر شب معمولا ۳ تا ۴ ساعت میخوابد.
سونیا به هنگام صبح، بهزور از تختخواب بیرون میآید و معمولا دیر به کلاسهای صبح میرسد. مشکلات خواب سونیا و مختل شدن کارهای دانشگاه در اثر آنها، باعث شدهاند او بهطور فزایندهای احساس افسردگی شدید داشته باشد. علاوه بر آن، او میگوید که چند وقت پیش دچار یک حملهی اضطراب شدید شده و نیمهشب با وحشت از خواب پریده است (Severe anxiety attack). همهی این مشکلات، باعث شدهاند که او بیشازپیش از خانواده و دوستانش دوری کند، ولی همانها او را متقاعد ساختهاند که نزد پزشک برود.
سونیا، نمونهی واقعی یک فرد مبتلا به اختلال بیخوابی است. او هم در آغاز کردن خواب (به خواب رفتن) و هم در ادامه دادن به آن (حفظ خواب) مشکل دارد. بعضی افراد تمام شب را میخوابند اما هنوز احساس میکنند که انگار چند ساعت است بیدارند. با اینکه اکثر مبتلایان به بیخوابی قادر هستند فعالیتهای لازم در زندگی روزمره را انجام دهند، در تمرکز کردن حواس مشکل دارند و این موضوع میتواند پیامدهای خطرناک داشته باشد. بهعنوان نمونه، این افراد (مثلاً رانندگان اتوبوس)، وقتی در مسافات طولانی رانندگی میکنند ممکن است باعث تصادفات منجر به معلولیت شوند. یا افرادی که با وسایل خطرناک سروکار دارند (مثلاً برقکارها) در اثر خوابآلودگی ممکن است برای خودشان یا دیگران خطرناک واقع شوند، دانشجویان مبتلا به اینسومنیا مثل سونیا نیز، ضعف تحصیلی دارند؛ زیرا نمیتوانند تمرکز حواس داشته باشند.
نشانههای سونیا در مثال بالا، معیارهای DSM-5 برای اختلال بیخوابی (Insomnia disorder) را برآورده میکنند؛ زیرا مشکلات خواب او با سایر مشکلات جسمی یا روانی ارتباطی ندارند. DSM-5، برای اشاره به اینسومنیا و بهطور کلی اختلالات خوابی که خودبهخود به وجود آمده است و عارضهی ثانویهی یک مشکل پزشکی یا سایکولوژیک محسوب نمیشود، از اصطلاح Insomnia primary (اینسومنیا یا بیخوابی اولیه یا اصلی) استفاده میکند. استفاده از اصطلاح primary (اولیه، اصلی)، در مورد اختلالات خواب، یادآور این موضوع است که بین مشکلات خواب با اختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی، ممکن است همپوشانی وجود داشته باشد.
علت را نمیتوان با قاطعیت مشخص کرد؛ چون نخوابیدن باعث مضطرب شدن فرد میشود و اضطراب باعث اختلال بیشتر در خواب اوست. بهندرت پیش میآید یک نفر فقط به یک اختلال خواب مبتلا باشد و هیچکدام از مشکلات مرتبط با آن را نداشته باشد. گاهی اینسومنیا ثانویه (secondary) است و در نتیجهی یک عارضهی پزشکی یا روانی دیگر به وجود آمده است (علت معلوم است). مثلاً لگن خاصرهی فرد میشکند و او از درد نمیتواند بخوابد. بعد از مدتی لگن خاصره جوش میخورد و خوب میشود اما بیمار عادت کرده است فکر کند که شبها نمیتواند بخوابد؛ به عبارت دیگر، اینسومنیا میتواند یک رفتار یاد گرفتهشده (learned behavior) باشد.
A. شکایت اصلی (غالب در تصویر بالینی) فرد نیتی از کیفیت یا کمیت خواب است که با یک یا چند نشانه از نشانههای زیر ارتباط دارد:
B. مشکلات فرد در رابطه با خواب، باعث رنج و عذاب از لحاظ بالینی معنادار (مهم) یا نقص (نابسامانی) در عملکرد اجتماعی، شغلی، آموزشی، تحصیلی، رفتاری، یا سایر زمینههای مهم زندگی میشوند.
C. مشکلات فرد در رابطه با خواب، حداقل سه شب در هفته روی میدهد.
D. مشکلات فرد در رابطه با خواب به مدت حداقل سه ماه حضور دارند.
E. با وجود فرصت کافی برای خواب، مشکلات فرد در رابطه با خواب باز هم رخ میدهند.
F. یک اختلال خواب-بیداری دیگر (مانند نارکولپسی، یک اختلال خواب مرتبط با تنفس، یک اختلال خواب ریتم سیرکادیان، یک پاراسومنیا)، توضیح بهتری برای اینسومنیا نیست و اینسومنیا صرفا در طول یک اختلال خواب-بیداری دیگر رخ نمیدهد.
G. اینسومنیا، قابل انتساب به تأثیر فیزیولوژیک یک مادهی مثلا سوء مصرفی و یک داروی تجویزی نیست.
H. اختلالات روانی و عارضههای پزشکی همزمان، بهتنهایی قادر نیستند اینسومنیا را که شکایت اصلی درمانجو است، توضیح بدهند.
توجه داشته باشید که طبق معیارهای DSM-5 برای اینسومنیا، بیمار باید از بابت مشکلات بیخوابی خود بهشدت ناراحت باشد، یا در عملکردهای مهم زندگی خود دچار نقص شده باشد و نتواند به وظایف مهم زندگی خود برسد. با اینکه رنج شخصی ممکن است در طول شب تجربه شود، نقص عملکردی ناشی از آن به احتمال زیاد در طول روز تجربه خواهی شد (کاهش بازدهی در محل کار، مناقشات میان فردی در خانه، خستگی شدید و خوابآلودگی در طول روز و سایر موارد مشابه). هر کس که از مشکلات خود در خوابیدن شکایت دارد اما از این موضوع ناراحت نیست و در انجام وظایف خود دچار نقص عملکردی نمیشود، نباید مبتلا به اختلال اینسومنیا تشخیص داده شود.
به گزارش DSM-5، تخمینها دربارهی جمعیت عادی؛ یعنی جمعیت غیر بالینی یا مردمی که در جامعه زندگی میکنند، در مقایسه با مردمی که برای توجه بالینی به مراکز خدمات بهداشتی و درمانی مراجعه میکنند، نشان میدهند که حدود یکسوم افراد بزرگسال میگویند نشانههای اینسومنیا را تجربه میکنند. ۱۰ الی ۱۵ درصد آنها در طول روز مشکلات عملکردی ناشی از بیخوابی را تجربه میکنند و ۶ الی ۱۰ درصد، نشانههایی دارند که معیارهای لازم برای اختلال اینسومنیا را برآورده میسازند. اختلال اینسومنیا، بالاترین نرخ شیوع بین اختلالات خواب را دارد. در مراکز مراقبتهای بهداشتی اولیه، حدود ۱۰ الی ۲۰ درصد افراد از نشانههای مهم اینسومنیا شکایت دارند.
تعداد نی که از اینسومنیا شکایت دارند از مردان بیشتر است (نسبت ۱.۴۴ به ۱). اینسومنیا میتواند یک نشانه یا یک اختلال مستقل باشد؛ بااینحال، در بسیاری مواقع بهصورت یک عارضهی کاموربید (همزمان) با یک عارضهی پزشکی یا یک اختلال روانی دیگر مشاهده میشود. برای مثال، ۴۰ تا ۵۰ درصد افراد مبتلا به اینسومنیا، یک اختلال روانی کاموربید و همزمان نیز دارند.
بیخوابی به همراه تعداد زیادی از اختلالات پزشکی و روانپزشکی از جمله درد و ناراحتی جسمی، عدم فعالیت در طی روز و مشکلات تنفسی رخ میدهد. گاهی بیخوابی به مشکلات موجود در ساعت بیولوژیک و کنترل دما توسط آن، مرتبط است. بعضی از کسانی که شبها نمیتوانند بخوابند، ممکن است دچار تأخیر ریتم دمایی شده باشند؛ به این صورت که دمای بدن آنها کاهش پیدا نمیکند و در نتیجه، احساس خوابآلودگی نمیکنند مگر تا ساعاتی بعد از نیمهشب. افراد مبتلا به بیخوابی، در مقایسه با خوب خوابها دمای بدن بالاتری دارند و نوسان دمایی در بدن آنها کمتر است. این فقدان نوسان دمایی، ممکن است خواب آنها را مختل کند.
از بین سایر عواملی که میتوانند در خواب فرد اختلال ایجاد کنند، باید از مصرف مواد و انواع مختلفی از عوامل تأثیرگذار محیطی مثل تغییرات در نور، صدا یا دمای هوا نام برد. افرادی که به علل مختلف در بیمارستان بستری میشوند، نمیتوانند بهراحتی بخوابند؛ زیرا صداهای محیطی و روتینهای بیمارستان با خانه تفاوت دارند. سایر اختلالات خواب، مانند آپنهآی خواب که در این اختلال، مجاری تنفسی در طول خواب شبانه مسدود میشوند، یا اختلال حرکت یک پا (اختلال پاهای بیقرار، حرکات پرشی پا بهصورت افراطی)، میتوانند خواب را مختل کنند و ممکن است شبیه به بیخوابی (اینسومنیا) به نظر برسند.
انواع استرسهای روانی نیز میتوانند خواب را مختل کنند. برای مثال، در یک تحقیق، روانشناسان به این موضوع پرداختند که دانشجویان رشتهی پزشکی و دندانپزشکی چگونه تحت تأثیر یک رویداد استرسزای خاص (شرکت در یک جلسهی کالبدشکافی) قرار میگیرند. معلوم شد یکی از آثار این رویداد استرسزا، کاهش در توانایی خوابیدن است. افراد مبتلا به اینسومنیا، ممکن است دربارهی مقدار نیاز خود به خواب انتظاراتی غیر واقعگرایانه داشته باشند (من به ۸ ساعت خواب کامل نیاز دارم) و دربارهی میزان مختلکننده بودن خواب، آشفته، باورهای غلطی در سر بپرورانند. (اگر فقط ۵ ساعت بخوابم، اصلا نمیتوانم فکر کم یا کارم را انجام دهم).
مقدار خواب مورد نیاز افراد با یکدیگر تفاوت دارد و بر این اساس که چه تأثیری در طول روز بر فرد میگذارد، سنجیده میشود. به رسمیت شناختن نقش شناخت در اینسومنیا بسیار اهمیت دارد؛ زیرا افکار ما بهتنهایی میتوانند خوابمان را مختل سازند. آیا بدخوابی یا خواب بدون کیفیت رفتاری است که یاد گرفته میشود؟ اکثر روانشناسان معتقدند افرادی که از مشکلات خواب رنج میبرند، اتاق خواب و تخت خواب را با ناکامی و با اضطرابی که همیشه به همراه اینسومنیا میآید تداعی میکنند.
کار بهجایی میرسد که فرا رسیدن وقت خواب بهتنهایی میتواند ایجاد اضطراب کند. تعاملات تداعی شده با خواب ممکن است در مشکلات خواب کودکان سهم داشته باشند. برای مثال، تتی و کرازبی، در مطالعات خود متوجه شدند که افسردگی و افکار منفی والدین دربارهی خواب کودکان، بر بیدار شدن نوزادان در طول شب اثر منفی میگذارد. بعضی روانشناسان معتقدند بعضی کودکان یاد میگیرند (شرطی میشوند) که فقط زمانی خوابشان ببرد که یکی از والدین حضور دارد. اگر آنها در طول شب بیدار شوند و خودشان را تنها ببینند، میترسند و خوابشان مختل میشود. با وجود فراگیر بودن این باور در نزد روانشناسان که یادگیری در اینسومنیا نقش دارد، در مورد این پدیده تحقیقات نسبتا اندکی انجام شده است. شاید تا اندازهای، به این دلیل که این نوع تحقیق مستم این است که روانشناسان و محققان شبها به خانهی مردم بروند و شب تا صبح را در خانهی آنها سپری کنند.
بعضی افراد غیر از خوابیدن یا تلاش برای تولید مثل، از تختخواب به منظورهای دیگری استفاده میکنند (مثلا خوردن شام، رومه خواندن، یا تماشای تلویزیون). این تداعیها آنها را شرطی میسازند تا به هنگام قرار داشتن در بستر بیدار باشند. این بخشی از یک فرایند است که روانشناسان آن را بهداشت خواب ضعیف، غلط و بیکیفیت، نامگذاری میکنند. این بیماران زمانی منبع مشکلات خواب خود را کشف میکنند که در دو روز تعطیلی آخر هفته، به هنگام مسافرت، در طول تعطیلات، یعنی زمانیکه عادات و مکان زندگی معمولی خود را ترک میکنند، متوجه میشوند که خوابشان بهتر شده است.
تحقیقات میان فرهنگی دربارهی خواب، عمدتاً روی کودکان تمرکز یافتهاند. در فرهنگ آمریکا انتظار میرود که نوزادان بهتنهایی و در یک تختخواب جداگانه و در صورت امکان، در یک اتاق جدا بخوابند. در بعضی دیگر فرهنگها، مثل گواتمالا، کره و ژاپن، کودکان تا چند سال اول زندگی در یک اتاق و گاهی در یک تختخواب، در کنار پدر و مادرشان میخوابند. در بسیاری از فرهنگها، مادران میگویند که صدای گریهی بچه را نادیده نمیگیرند؛ اما در آمریکا پزشکان متخصص اطفال به والدین توصیه میکنند بعد از رسیدن نوزادان به یک سن خاص، به گریههای آنها در طول شب جواب ندهند.
یک نتیجهگیری از این یافتههای تحقیقی این است که خواب میتواند تحت تأثیر هنجارهای اجتماعی قرار داشته باشد. درخواستهای بدون پاسخ مانده میتوانند به استرس منجر شوند و استرس میتواند در خواب کودکان تأثیر منفی بگذارد.
وقتی نمیتوانیم بخوابیم، وقتی بهدفعات بیدار میشویم و وقتی خواب انرژی و سرزندگی را دوباره به ما بازنمیگرداند، به کمک نیاز خواهیم داشت. به منظور یاریرسانی به افراد برای برخورداری مجدد از فواید خواب نرمال، چند نوع مداخلهی بیولوژیک و سایکولوژیک طراحی و ارزیابی شده است.
دارودرمانی شاید رایجترین درمان برای اینسومنیا باشد. برای کسانی که از اینسومنیا شکایت دارند و نزد پزشک میروند، به احتمال زیاد یکی از انواع بنزودیازپینها یا داروهای مرتبط با آنها تجویز خواهد شد که شامل داروهای کوتاه اثر مثل تریازولام، زالهپلون و زولپیدم و داروهای طولانی اثر مثل فلورازپام هستند. داروهای کوتاهاثر، داروهایی هستند که فقط برای مدتی کوتاه ایجاد خوابآلودگی میکنند. این داروها به داروهای طولانی اثر (با آزادسازی تدریجی) ترجیح داده میشوند؛ زیرا داروهای طولانیاثر گاهی تا قبل از صبح وظیفهی خود را متوقف نمیکنند و مصرفکنندگان میگویند که در طول روز خوابآلودگی آنها بیشتر شده است.
داروهای طولانیاثر، بیشتر زمانی تجویز میشوند که آثار منفی اینسومنیا، مانند اضطراب در طول روز، در افرادی که داروهای کوتاه اثر مصرف میکنند، مشاهده میشود. داروهای جدیدتر، مانند داروهایی که بهطور مستقیم در سیستم ملاتونین تأثیر میگذارند (مثلاً راملتون) نیز برای کمک به خوابیدن و در خواب ماندن اختراع شدهاند. افراد بالای ۶۵ سال بیشتر از گروههای سنی دیگر به کمک برای خوابیدن نیاز دارند. هرچند داروهای اینسومنیا برای افرادی از تمام سنین، از جمله کودکان خردسال نیز تجویز شده است.
دارودرمانی برای اینسومنیا چند نقطهضعف دارد. اولاً، داروهای بنزودیاپزین میتوانند خوابآلودگی مفرط ایجاد کنند. ثانیاً، درمانجویان ممکن است بهآسانی به آن معتاد شوند و عمداً یا سهواً به سوء مصرف آنها بپردازند. ثالثاً این داروها برای درمانهای کوتاهمدت ساخته شدهاند و برای مصرف بیشتر از ۴ هفته توصیه نمیشوند. مصرف طولانیتر، ممکن است اعتیاد بیاورد و باعث شود اینسومنیا دوباره، اما این بار احتمالا شدیدتر، برگردد. نگرانی که اخیرا در مورد بعضی داروها (مثلاً آمبیین) به وجود آمده است این است که آنها ممکن است احتمال مشکلات مرتبط با راه رفتن در خواب را افزایش دهند؛ بنابراین، با اینکه داروها میتوانند برای مشکلاتی که در کوتاهمدت از بین میروند مفید واقع شوند (مثلاً درمانجو به علت اضطرابی که در اثر بستری شدن در بیمارستان در او به وجود آمده است، دچار اینسومنیا شده و داروها این اضطراب را از بین میبرند)، آنها برای مشکلات مزمن و بلندمدت اختراع نشدهاند.
درمان اختلالات خواب مرتبط با تنفس، روی کمک به درمانجویان برای بهتر نفس کشیدن در طول خواب تمرکز دارند. بدین منظور، به بعضی درمانجویان، توصیه میشود از وزن خود بکاهند. در بعضی افراد چاق، بافتهای نرم گردن به مجاری تنفسی فشار میآورند. متأسفانه، کاهش وزن به زور ورزش و رژیم غذایی بهندرت در بلندمدت موفقیتآمیز واقع میشود و در نتیجه این نوع درمان زیاد مؤثر نیست.
چون دارودرمانی بهعنوان درمان اصلی برای اختلالات خواب و بیداری معمولا توصیه نمیشود، از سایر روشها برای برگرداندن خواب به چشم درمانجویان استفاده میشود. یک اصل اساسی برای درمان اختلالات ریت سیرکادیان این است که به تأخیر انداختن وقت خواب آسانتر از به جلو انداختن آن است؛ به عبارت دیگر، بیدار ماندن به مدت چند ساعت بیشتر از حد معمول، آسانتر از این است که به زور بخواهید خودتان را بخوابانید. به افرادی که به خاطر تغییر شیفت کاری خوابشان مختل شده است، توصیه میشود هر شب چند ساعت دیرتر بخوابند تا اینکه وقت خوابشان به ساعت دلخواه برسد؛ بعد از آن، هر شب در همان ساعت بخوابند. نقطهضعف این روش این است که فرد باید چند روز متوالی در طول روز بخوابد و این کار برای کسانی که روزها باید وظایفی را بهطور مرتب انجام دهند دشوار است.
یک استراتژی دیگر استفاده از نور شدید برای گول زدن مغز است تا خودش را با ساعت بیولوژیک هماهنگ کند. تحقیقات نشان میدهند که نور شدید (نوردرمانی) میتواند به افرادی که مشکلات مرتبط با ریتم سیرکادیان دارند، کمک کند تا جدول زمانی خواب و بیداری خود را دوباره تنظیم کنند. درمانجویان معمولاً جلوی لامپهای فلورسنت که نوری شدیدتر از ۲ هزار تولید میکنند، مینشینند. این مقدار نور بسیار بیشتر از نور داخل خانه (۲۵۰) است. چند ساعت قرار گرفتن در مقابل این نور شدید توانسته است ریتم سیرکادیان بسیاری از درمانجویان را ریکاوری کند.
محدودیتهای استفاده از دارو برای کمک به افراد برای اینکه بهتر بخوابند باعث پیشرفت درمانهای پسیکولوژیک شده است. برای مشکلات مختلف خواب، درمانهای پسیکولوژیک مختلفی طراحی شده است؛ برای مثال، درمانهای مبتنی بر ریلکسیشن از تنش فیزیکی (انقباض جسمی) که به نظر میرسد مانع از به خواب رفتن بعضی افراد در شب میشود، میکاهند. بعضی افراد میگویند که اضطراب آنها دربارهی شغل، روابط میانفردی، یا سایر موضوعات، مانع خوابیدن آنها میشود یا آنها را در طول شب بارها بیدار میکند. برای رسیدگی به این مشکل، از رواندرمانیهای شناختی استفاده میشود.
این رویکرد روی تغییر دادن باورها و انتظارات غیرواقعبینانهی درمانجو دربارهی خواب تمرکز دارد (مثلاً من هر شب باید هشت ساعت بخوابم؛ اگر کمتر بخوابم مریض خواهم شد). درمانگر تلاش میکند تا این باورها و نگرشها دربارهی خواب را ازطریق ارائهی اطلاعات دربارهی موضوعاتی مانند مقدار نرمال خواب و توانایی فرد برای جبران کردن خواب ازدسترفته، تغییر دهد.
یک سری مطالب که با دقت نوشته و تنظیم شدهاند، بهطور شفاهی یا از روی دستگاه صوتی پخش میشوند. درمانجو به هنگام شنیدن این مطالب، سعی میکند موضوعات داخل آن را تجسم کند یا تصاویر ذهنی در ذهنش ایجاد کند. تحقیقات نشان داده است که تجسم کردن رویدادها باعث کاهش فشار خون و پایین آمدن سطح گلوکز و کلسترول موجود در خون میشود و این میتواند از اضطراب و استرس بکاهد؛ چون بعضی افراد وقتی میبینند نمیتوانند بخوابند، مضطرب میشوند. در این روش از تجسم یا از مدیتیشن استفاده میشود تا به درمانجویان کمک شود بعد از رفتن به تختخواب یا بعد از بیدار شدن در نیمههای شب، خودشان را آرام کنند.
این روش در مورد کودکانی به کار میرود که هر شب برای به تختخواب رفتن یا خوابیدن، قشقرق راه میاندازند یا در طول شب بارها بیدار میشوند. هر بار که کودک گریه میکند و والدین به آن پاسخ میدهند، رفتار کودک تقویت میشود. خاموشسازی و مثلاً بیاعتنایی به گریههای کودک، اولین قدم برای درمان مشکلات هنگام خواب یا بیدار شدنها در طول شب است.
مشکل اینجا است که بسیاری از والدین دلشان نمیآید به گریههای بچه بیتوجهی کنند. خاموشسازی درجهبندیشده یا تدریجی، زمانی به کار میرود که به نظر میرسد مشکلات خواب کودک به علت توجه والدین ادامه پیدا میکنند. در این روش، والدین به گریههای کودک در ابتدا یا طول شب توجه میکنند؛ اما هر بار توجه کردن با پنج دقیقه بیشتر به تعویق میاندازند و رسیدگی نیز باید کوتاه باشد. این کار تا جایی ادامه پیدا میکند که کودک خودش به خواب برود. این عمل باعث میشود که آنها بدون تقویت کردن گریه، به آن رسیدگی کنند. این روش در کاستن از تعداد گریه کردنها و تعداد بیدار شدنها در طول شب، مؤثر واقع میشود.
در این تکنیک، به درمانجو آموزش داده میشود برعکس آن چیزی را که میخواهد، بخواهد. به بدخوابها گفته میشود که در رختخواب دراز بکشند و سعی کنند تا آنجا که میتوانند، نخوابند.
در این تکنیک، عضلات بدن ریلکس میشوند تا فرد احساس خوابآلودگی کند. بهطور کلی، در همهی انواع تکنیکهای ریلکسیشن، هدف اصلی این است که ازطریق پرت کردن حواس به جایی دیگر، ریلکسیشن به وجود بیاید. برای مثال، به نوجوانان آموزش داده میشود روی منقبض و رها کردن عضلات تمرکز کنند و در عین حال، ازطریق مدیتیشن تفکر، از افکار و اعمال خود در زمان حال آگاه باشند. ازطریق تلاش مداوم، به بدن اجازه داده میشود ریلکس کند. بعد از کسب مهارت در این تکنیک، درمانجویان قادر خواهند بود هر وقت که میخواهند خوابشان ببرد یا بعد از خواب پریدن، آن را به کار ببرند.
تحقیقات نشان میدهند که بعضی انواع رواندرمانی برای اینسومنیا ممکن است از سایر رواندرمانیها مفیدتر واقع شوند. برای مشکلات خواب بزرگسالان، ممکن است کنترل محرک توصیه شود؛ به این صورت که به درمانجویان گفته میشود که از تختخواب فقط برای خوابیدن و بقای نسل استفاده کنند، نه برای کار کردن یا سایر فعالیتهای تحریککنندهی اضطراب (مثلاً نگاه کردن به اخبار در تلویزیون اتاق خواب). در مورد بعضی مردم، ریلکسیشن پیشرونده یا بهداشت خواب، بهتنهایی ممکن است نتوانند به اندازهی کنترل محرک، مؤثر واقع شوند.
به دلیل شایع بودن مشکلات خواب، بعضی انواع رواندرمانی مبتنی بر اینترنت طراحی شده است و هدفشان این است که مشخص شود آیا بعضی مبتلایان درصورتیکه بهصورت صحیح مورد راهنمایی قرار گیرند، میتوانند خودشان به خودشان کمک کنند یا خیر.
با ترکیبی از تکنیکهای ریلکسیشن و کنترل محرک میتوان از اینسومنیا کاست. در این روش از درمانجو خواسته میشود فقط زمانی به تختخواب برود که خوابش گرفته است و اگر در عرض ۱۵ دقیقه خوابش نبرد، از تختخواب بیرون بیاید. هدف این است که محرک تحت کنترل خود فرد درآید؛ یعنی تختخواب به یک محرک تداعی شده با خواب تبدیل شود، نه اینکه با مطالعه، خوردن، تلویزیون نگاه کردن، نگران شدن یا هر چیز دیگری که با خواب همخوانی ندارد، تداعی شود. یادتان باشد که اگر نمیتوانید پاسخ را کنترل کنید، محرک را میتوانید.
برای کمک به سونیا، دانشجوی رشتهی حقوق که داستانش را در ابتدای قسمت توضیحات اینسومنیا شرح دادیم، از چند تکنیک استفاده شد. از او خواسته شد از این به بعد زمان خواب خود را به ۴ ساعت محدود کند (محدودسازی ساعات خواب). این ۴ ساعت برابر بود با زمانیکه او هر شب میتوانست بخوابد. بعد از اینکه او قادر شد تمام این چهار ساعت را بخوابد زمان آن افزایش یافت. از سونیا همچنین خواسته شد که به هیچ عنوان در تختخواب به انجام دادن تکالیف دانشگاه نپردازد و اگر تا ۱۵ دقیقه بعد از ورود به تختخواب خوابش نبرد، از تختخواب بیرون بیاید (کنترل محرک).
در آخر، از شناخت درمانی استفاده شد تا سونیا متوجه شود که باورهای او دربارهی میزان ساعات موردنیاز برای خواب در مورد افراد همسن او اشتباه هستند. در عرض تقریبا سه هفته، سونیا قادر بود مدت طولانیتری بخوابد (۶ تا ۷ ساعت در شب، در مقایسه با ۴ تا ۵ ساعت قبل از شروع درمان) و تعداد از خواب پریدنها نیز کاهش یافت. همچنین، به هنگام صبح، احساس سرحالی بیشتری میکرد و در طول روز انرژی بیشتری داشت. نتایج خوب حاصل از درمان سونیا نشان میدهند که ترکیبی از انواع تکنیکهای درمانی میتواند مؤثر واقع شود.
تحقیقات نشان دادهاند که در مورد سالمندان، شناختدرمانی از دارودرمانی مفیدتر واقع میشود؛ اما در مورد کودکان، ممکن است چنین نباشد و حتی بعضی انواع شناختدرمانی در مورد آنان بهکلی غیر ممکن است. در عوض، در درمان آنها میتوان از طراحی بعضی روتینهای خاص استفاده کرد. مثلاً والدین کودک را ابتدا حمام میکنند و بعد برایش داستان میخوانند تا به او کمک شود به خواب برود. خاموشسازی تدریجی (درجهبندیشده)، یکی از تکنیکهایی است که برای حل مشکلات به خواب رفتن یا از خواب پریدن در طول شب با موفقیتهایی همراه بوده است.
تنها یک روز پس از ورود موفقیتآمیز کاوشگر اماراتی امید به مدار مریخ، چین نیز توانست فضاپیمای تیانون ۱ را در مدار پیرامون سیارهی سرخ مستقر کند.
بهگزارش رسانههای چینی، نخستین مأموریت مریخی این کشور بهنام تیانون ۱ امروز دهم فوریه (۲۲ بهمن) با موفقیت به مدار پیرامون مریخ وارد شد. این دستاورد، چین را بعد از ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی، سازمان فضایی اروپا، هند و امارات متحده عربی در جایگاه ششمین نهادی قرار داده است که به سیاره سرخ میرسد. کاوشگر اماراتی امید نیز دیروز سهشنبه موفق شد خود را در مدار مریخ قرار دهد.
بهگزارش ورج، تیانون ۱ مجموعهای ۵ تنی شامل سطحنورد، سطحنشین و مدارگرد است که تابستان امسال از سایت پرتاب ونچانگ در جنوب چین پرتاب شد. چین یکی از سه کشوری است که از پنجرهی پرتاب کوتاه دو ماههی امسال استفاده کرد تا وقتی مریخ و زمین در نزدیکترین فاصله به یکدیگر در مدارشان قرار دارند، فضاپیمایش را به سیارهی سرخ بفرستد. این همترازی دو سیاره فقط هر دو سال یکبار رخ میدهد.
رسانههای دولتی چین چهارشنبه بعدازظهر تأیید کردند که تیانون ۱ پس از پیمودن تقریبا ۴۸۰ میلیون کیلومتر، مانور کاهش سرعت را بهمنظور تسهیل ورود به مدار مریخ با موفقیت انجام داده است. موتور کنترل مداری تیانون ۱ در ساعت ۱۵:۲۲ به وقت ایران بهمدت ۱۵ دقیقه روشن شد تا سرعت پیمایش فضاپیما برای تزریق تدریجی به مدار کاهش یابد. ژانگ کجیان، مدیر سازمان ملی فضایی چین امروز در بیانیهای گفت:
اکتشاف جهان گسترده، رویای مشترک تمام بشریت است. ما صمیمانه همکاری خواهیم کرد و دست در دست تمام دیگر کشورهای جهان، اکتشافات بشر در فضا را به فراتر خواهیم برد.
فضاپیمای چینی در مداری مستقر خواهد شد که تقریبا ۴۰۰ کیلومتر از سطح مریخ ارتفاع دارد. تیانون ۱ بهمنظور نقشهبرداری از محل فرود خود در منطقهی دشت اتوپیا در نیمکرهی شمالی مریخ، چند ماه را در آن مدار سپری خواهد کرد. در ماه مه، سطحنشین و مریخنورد خود را از فضاپیما جدا و اقدام به فرود در دشت اتوپیا خواهند کرد؛ مکانی که دربردارندهی ذخیرهای عظیم از یخآب نهفته در زیر سطح مریخ است. اگر این فرود موفقیتآمیز باشد، چین به دومین کشور پس از آمریکا تبدیل خواهد شد که سطحنوردی عملیاتی را روی سطح سیارهی سرخ مینشاند.
نخستین تصویر تیانون ۱ از مریخ که در ۵ فوریه ثبت شد.
فرود تیانون ۱ ابتدا قرار بود در ماه آوریل انجام شود؛ اما سازمان ملی فضایی چین اشاره کرد که در ماه مه یا ژوئن اقدام به فرود خواهد کرد. بااینحال از آنجا که چین معمولا ازقبل جزئیات مأموریتهای فضاییاش را فاش نمیکند، زمان فرود دو فضاپیمای این کشور بهطور دقیق مشخص نیست. محل فرود تیانون ۱ نزدیک به ۱۸۴۵ کیلومتر از مکان هدف فرود مریخنورد پرسویرنس ناسا فاصله دارد. جدیدترین سطحنورد مریخی ناسا در ۱۸ فوریه (۳۰ بهمن) در سیارهی سرخ فرود خواهد آمد.
با قرارگیری مریخنورد تیانون ۱ روی سطح مریخ و استقرار مدارگرد مأموریت برفراز سیاره، چین تلاش میکند تا با ردیابی توزیع آب زیرسطحی، به درک بهتری از ساختار زمینشناسی مریخ دست پیدا کند. سطحنشین دراصل سکوی تحویل بهحساب میآید و سطحی شیبدار را برای استقرار مریخنورد فراهم میکند. مریخنورد با پیمایش سطح سیاره، یخآب مریخی را بهعنوان منبعی بالقوه برای مأموریتهای انسانی بلندمدت در سیارهی سرخ تجزیهوتحلیل خواهد کرد.
چین با رساندن فضاپیمایش به مریخ، به بازیگری بیشازپیش مهم در عرصهی اکتشافات فضایی تبدیل شده است. درحالیکه تیاونون ۱ برفراز سیارهی سرخ درحال پرواز است، این کشور چندی پیش با مأموریت چانگای ۵ به سراغ ماه رفت و نمونههایی از سنگ و خاک قمری را به زمین آورد. این مأموریت، پنجمین سری از برنامهی اکتشافات قمری چین و نخستین مأموریتی بود که از زمان پایان برنامهی آپولو، نمونههای ماه را به زمین حمل کرد.
براساس نتایج مطالعهای جدید، احتمال ابتلا به موارد شدید کووید ۱۹ در کودکان دریافتکنندهی واکسن آنفلوانزا و پنوموکوک کمتر است.
وقتی ویروسی در سلول جای گرفت، ویروسهای دیگری که موفق میشوند به سلولی وارد شوند که قبلا آلوده شده، ممکن است نتوانند به روش عادی خود پاسخ دهند. مطالعهی جدیدی که در وبسایت ساینسالرت گزارش شده است، نشان میدهد که SARS-CoV-2 ممکن است در برخی از جمعیتها پس از واکسنهای کاملا غیرمرتبطی مانند واکسنهای آنفلوانزا یا پنوموکوک فضای کمتری برای رشد داشته باشد. آنجالی پاتوردان، متخصص روماتولوژی اطفال در دانشگاه میسوری میگوید:
مشخص شده است که رشد ویروس میتواند با عفونت ویروسی قبلی مهار شود. این پدیده مداخلهی ویروس» نامیده میشود و حتی زمانی میتواند رخ دهد که مانند مورد واکسن آنفلوانزا، اولین ویروس مهاجم ویروسی غیرفعال باشد.
در اوایل دنیاگیری، این نگرانی وجود داشت که ترکیب کووید ۱۹ و آنفلوانزا در زمستان وضعیت بدی ایجاد کند و چنین تصور میشد که فصل بد آنفلوانزا که کووید ۱۹ نیز در آن شیوع مییابد، به مرگومیر بیشتری میتواند منجر شود. خوشبختانه این اتفاق نیفتاده است؛ اما هنوز سؤالات بیپاسخی دربارهی این موضوع وجود دارد که چگونه ویروسها و واکسنهای دیگر روی SARS-CoV-2 تأثیر میگذارند.
برای کشف این موضوع، گروهی از پژوهشگران هر مورد مثبتی از کووید ۱۹ را بررسی کردند که از ۱ فوریه تا ۳۰ آگوست ۲۰۲۰ در سیستم بیمارستان کودکان آرکانزاس یافتند که درمجموع، ۹۰۵ بیمار ۲۰ ساله و جوانتر را شامل میشد. پژوهشگران میزان بیماری آنها و نیز وضعیت واکسیناسیون را هم برای آنفلوانزا و هم برای بیماری پنوموکوک تجزیهوتحلیل کردند.
نتایج هیجانانگیز بود. احتمال ابتلای کودکان دریافتکنندهی واکسن آنفلوانزا در آن فصل به موارد شدید کووید ۱۹ درمقایسهبا کودکان واکسینهنشده کمتر بود. نتیجهی مشابهی را میتوان برای کسانی نیز مشاهده کرد که کاملا دربرابر بیماری پنوموکوک واکسینه شده بودند. احتمال داشتن علائم تنفسی در افراد دریافتکنندهی واکسن پنوموکوک کمتر بود. پژوهشگران در مقالهشان نوشتند:
براساس این مشاهدات، فرض میکنیم که شیوع بیشتر کووید ۱۹ در جمعیت اقلیتها ممکن است بهغیر از نابرابریهای بهداشتی، نشاندهندهی نرخ اندک واکسیناسیون آنفلوانزاپنوموکوک آنها باشد.
البته هیچیک از واکسنهای مذکور راهحلی جادویی نبودند و تغییرات مشاهدهشده اندک بود؛ اما همین تغییرات اندک در سطح جمعیت میتواند بهمعنای نجات جان مردم باشد. همچنین، لازم است بهخاطر بسپاریم که کودکان بهطورکلی دربرابر ابتلا به موارد علامتدار کووید ۱۹ کمتر مستعد هستند؛ اما اکنون میدانیم آنها گاهی میتوانند بدون بیمارشدن حامل ویروسهای زیادی باشند. پاتوردان گفت:
انجام پژوهش در جمعیت اطفال حیاتی است؛ زیرا کودکان در انتقال ویروسی نقش مهمی ایفا میکنند. درک رابطه و همزیستی ویروسهای دیگر درکنار کووید ۱۹ و دانستن وضعیت واکسیناسیون کودک بیمار ممکن است به اتحاذ استراتژیهای مناسب برای دستیابی به بهترین نتایج کمک کند.
پژوهشگران امیدوار هستند پژوهش جدید آنها به بررسی بیشتر دربارهی روابط میان واکسیناسیونهای ظاهرا غیرمرتبط و علائم کووید ۱۹ در نمونههای بزرگتر از جمعیت عمومی منجر شود.
پژوهش جدید در مجلهی Cureus منتشر شده است.
نتایجی که حدود یک هفته پس از رسیدن یکمیلیون دُز واکسن آسترازنکا به آفریقایجنوبی منتشر شد، موجب توقف واکسیناسیون با استفاده از این واکسن در این کشور شد.
پس از اینکه شواهدی بهدست آمد که نشان میداد واکسن کووید آسترازنکا آکسفورد از داوطلبان کارآزمایی بالینی دربرابر بیماری خفیف یا متوسط ناشی از گونهی واگیردارتر ویروس محافظت نکرد که اولینبار در آفریقایجنوبی دیده شد، روز یکشنبه این کشور استفاده از واکسن یادشده را متوقف کرد. این نتایج ضربهی جبرانناپذیری به تلاشهای این کشور در مبارزه با دنیاگیری زد.
بهگزارش نیویورکتایمز، دانشمندان در آفریقایجنوبی روز یکشنبه گفتند که مشکل مشابهی برای افراد آلوده به نسخههای قبلی ویروس کرونا نیز وجود داشت: ایمنی که آنها بهطورطبیعی و با ابتلا به گونههای قبلی ویروس کرونا بهدست آورده بودند، بهنظر نمیرسید که از آنها دربرابر ابتلا به بیماری خفیف یا متوسط ناشی از گونهی B.1.351 محافظت کند.
این رویدادها که حدود یک هفته پس از رسیدن یکمیلیون دُز واکسن آسترازنکا آکسفورد به آفریقایجنوبی رخ داد، عقبگرد بزرگی برای این کشور بود که در آن بیش از ۴۶ هزار نفر براثر ویروس جان باختهاند. همچنین، این شواهد نشانهی دیگری از خطرهای ناشی از جهشهای جدید در ویروس کرونا بود. گونهی B.1.351 در حداقل ۳۲ کشور جهان، ازجمله آمریکا منتشر شده است.
تعداد موارد ارزیابیشده که دانشمندان آفریقایجنوبی بهعنوان بخشی از مطالعات گزارش کردند، کم بود و براساس آنها نمیتوان دربارهی میزان محافظت واکسن دربرابر گونهی B.1.351 به نتیجهگیری قطعی رسید. علاوهبراین، ازآنجاکه شرکتکنندگان ارزیابیشدهی کارآزمایی بالینی نسبتا جوان بودند و احتمال بهشدت بیمارشدنشان کم بود، دانشمندان نمیتوانستند تعیین کنند که آیا این گونه در توانایی واکسن آسترازنکا برای محافظت دربرابر موارد شدید کووید ۱۹ یا بستریشدن یا مرگومیر اختلال ایجاد میکند.
بااینحال، دانشمندان گفتند براساس پاسخهای ایمنی تشخیصدادهشده در نمونههای خون دریافتکنندگان واکسن، واکسن ممکن است دربرابر موارد شدیدتر محافظت کند. اگر مطالعات بیشتر این موضوع را تأیید کند، مقامهای آفریقایجنوبی ممکن است واکسیناسیون با واکسن آسترازنکا را از سر بگیرند. یافتههای جدید در مجلهی عملی منتشر نشده است؛ اما کشف این موضوع که محصول آسترازنکا در پیشگیری از موارد خفیف و متوسط گونهی جدید حداقل کارایی را دارد، به شواهد رو به افزایش در این زمینه افزود که گونهی B.1.351 موجب کاهش تأثیر واکسنهای موجود میشود.
فایزر و مدرنا هر دو گفتهاند مطالعات آزمایشگاهی مقدماتی نشان میدهد واکسنهای آنها گرچه هنوز مؤثر است، تاثیرشان دربرابر B.1.351 کاهش پیدا میکند. نواواکس و جانسون اند جانسون نیز نمونههای آزمایشی شرکتکنندگان کارآزمایی بالینی خود در آفریقایجنوبی را که در آنجا شیوع B.1.351 زیاد است، توالییابی و هر دو کاهش کارایی را گزارش کردهاند.
تخلیهی جعبههای حاوی واکسنهای آسترازنکا در ژوهانسبورگ آفریقایجنوبی در هفتهی گذشته
توقف در عرضهی واکسن آسترازنکا در آفریقایجنوبی به این معنا است که اولین محمولهها در انبارها قرار داده میشوند. درعوض، مقامهای بهداشتی آفریقایجنوبی گفتهاند که کارکنان مراقبتهای بهداشتی را در هفتههای آینده با واکسن جانسون اند جانسون واکسینه خواهد کرد که کارایی بیشتری در پیشگیری از موارد شدید و بستریشدن ناشی از گونهی جدید دارد. جانسون اند جانسون برای استفادهی اضطراری در آفریقایجنوبی درخواست مجوز کرده است؛ اما مقامهای بهداشتی این کشور گفتهاند که حتی پیش از دادن مجوز، برخی از کارکنان بهعنوان بخشی از کارآزمایی در حال انجام، واکسن را دریافت خواهند کرد.
در کارآزمایی آسترازنکا در آفریقایجنوبی، تقریبا به دوهزار شرکتکننده دو دُز واکسن یا دارونما داده شد. در تعداد افراد گروههای واکسن و دارونما که به B.1.351 آلوده بودند، تفاوتی وجود نداشت که نشان میدهد واکسن در محافظت دربرابر گونهی جدید کار چندانی انجام نمیدهد. ۱۹ نفر از گروه ۷۴۸ نفری که واکسن را دریافت کرده بودند، به گونهی جدید آلوده شده بودند؛ درحالیکه در گروه دارونما از ۷۱۴ نفر، ۲۰ نفر به این گونه آلوده شده بودند. این اعداد معادل کارایی ۱۰ درصدی واکسن است؛ اگرچه اطمینان آماری کافی وجود ندارد که بتوان گفت این کارایی در جمعیت بزرگتر وجود خواهد داشت.
پژوهشگران آزمایشهای آزمایشگاهی روی نمونههای خون افراد واکسینهشده نیز انجام دادند و کاهش درخورتوجهی در سطح فعالیت آنتیبادیهای حاصل از واکسن دربرابر گونهی B.1.351 درمقایسهبا تبارهای دیگر مشاهده کردند.
بهجز اخبار نگرانکننده دربارهی واکسن آسترازنکا، دکتر شبیر مدحی، ویروسشناس دانشگاه ویتواترسراند و اجراکنندهی کارآزمایی واکسن آسترازنکا در آفریقایجنوبی، شواهدی گزارش کرد که نشان میداد عفونت گذشته با نسخههای قبلی ویروس کرونا از مردم آفریقایجنوبی دربرابر گونهی B.1.351 محافظت نمیکند. پژوهشگران بهمنظور تعیین اینکه چه کسی قبلا به ویروس کرونا آلوده شده بود، نمونههای خون افرادی را آزمایش کردند که در کارآزمایی واکسن نواواکس ثبتنام کرده بودند؛ اما تزریقهای دارونما و نه واکسن را دریافت کرده بودند. پژوهشگران سطوح عفونت ناشی از گونهی جدید را در افراد دارای شواهد ابتلای گذشته به کووید ۱۹ را با افرادی مقایسه کردند که این شواهد را نشان نمیدادند؛ ولی هیچ تفاوتی پیدا نکردند.
طبق اعلام دکتر مدحی، این نشان میدهد عفونت گذشته با گونههای اولیهی SARS-CoV-2 دربرابر کووید ۱۹ خفیف و متوسط ناشی از گونهی B.1.351 محافظت نمیکند. دکتر مدحی گفت ممکن است توانایی گونهی B.1.351 برای فرار از پاسخهای ایمنی در افرادی که قبلا آلوده شده بودند، تا حدی علت این موضوع باشد که چرا آفریقایجنوبی در ماههای اخیر دچار موج دوم ویرانگری از ویروس شد.
پژوهشگران دانشگاه آکسفورد روز یکشنبه اعلام کردند که واکسن آنها حداقل محافظت را دربرابر موارد خفیف یا متوسط ناشی از گونهی B.1.351 فراهم میکند. آنها در حال تلاش برای تولید نسخهی جدیدی از واکسن هستند که بتواند دربرابر خطرناکترین جهشهای گونهی B.1.351 محافظت کند و امیدوار هستند که تا پاییز آماده شود. اندرو پولارد، سرپرست کارآزمایی واکسن آکسفورد در بیانیهای گفت:
این مطالعه تأیید میکند همانطورکه انتظار میرفت، ویروس کرونا راههایی برای ادامهی انتشار در جمعیتهای واکسینهشده پیدا میکند؛ اما باتوجهبه نتایج امیدوارکننده از مطالعات دیگر در آفریقایجنوبی با استفاده از وکتور ویروسی مشابه، واکسنها ممکن است با پیشگیری از بیماری شدید باعث کاهش خسارات وارده بر سیستمهای مراقبتهای بهداشتی شوند.
مدرنا نیز ساخت فرم جدیدی از واکسن خود را آغاز کرده است که بتواند بهعنوان دُز تقویتکننده دربرابر گونهی موجود در آفریقایجنوبی استفاده شود. گونهی B.1.351 در آفریقایجنوبی به گونهی غالب ویروس تبدیل و در چندین کشور دیگر نیز شناسایی شده است. دانشمندان بر این باورند که B.1.351 ممکن است ازنظر فرار از آنتیبادیهای حاصل از واکسن قدرتمندتر باشد؛ زیرا جهشی به نام E484K بهدست آورده است که موجب میشود آنتیبادیها بهسختی بتوانند به ویروس متصل و از ورود آن به سلولها مانع شوند.
نواواکس گفت واکسن این شرکت در کارآزمایی آفریقایجنوبی در پیشگیری از کووید ۱۹ اندکی کمتر از ۵۰ درصد مؤثر بوده است. جانسون اند جانسون گزارش کرد که واکسن تکدُزی آنها در پیشگیری از کووید ۱۹ متوسط تا شدید در آفریقایجنوبی ۵۷ درصد مؤثر بود؛ اگرچه دربرابر بستریشدن و مرگ پس از چهار هفته محافظت کامل فراهم میکرد.
بهنظر نمیرسد گونهی سریع منتشرشوندهی دیگری که B.1.1.7 نام دارد و نخستینبار در بریتانیا شناسایی شد، در کار واکسنها اختلالی ایجاد کند. مشخص شده است که هر پنج واکسن پیشتاز و اخیرا محصول آسترازنکا سطوح مشابهی از محافظت را دربرابر گونهی B.1.1.7 درمقایسهبا تبارهای قبلی ویروس فراهم میکنند.
واکسن آسترازنکا را ۵۰ کشور ازجمله بریتانیا تأیید کردهاند که دهها مورد از گونهی مشاهدهشده در آفریقایجنوبی برای اولینبار، در آن شناسایی شده است. در کشور آمریکا، نهادهای ناظر منتظر دادههای کارآزمایی بزرگ مرحلهی آخری از واکسن آسترازنکا هستند که انتظار میرود نتایج آن ماه مارس گزارش شود.
آیفون یا سامسونگ؟ پلی استیشن یا ایکس باکس؟ ویندوز یا مک؟ آیا عادت دارید بر سر برتری برندها با دیگران بحث کنید؟ اگر جواب مثبت است، شما احتمالا درگیر قبیلهگرایی برند شدهاید. برای آشنایی با این مفهوم و یادگیری روشی مؤثر برای پیروزی» با فنبویها، با این مقاله همراه شوید.
هواداری یا بهاصطلاح فنبوی یا فنگرل» بودن در دنیای سرگرمی میتواند بهمعنی صرف زمان و انرژی بیشتر از مخاطب عادی برای دستیابی به تجربهای لذتبخشتر و عمیقتر از آن محصول باشد. خواه بازی ویدئویی باشد یا فیلم یا کتاب، زمانیکه توجه مخاطب بهقدری به آن جلب شد تا بخواهد به نهفتهترین لایههای آن ورود پیدا کند و در فرومهای مربوط به آن عضو شود و دربارهی فرضیات و احتمالات داستان نظریهپردازی کند، آن وقت میتوان او را فنبوی یا فنگرل نامید.
در دنیای فناوری و جنگ برندها، هواداربودن میتواند معنی متفاوتی داشته باشد. در این تعریف خاص، فنبوی یا فنگرل» کسی است که شاید بدون اینکه متوجه باشد، در حمایت گاه متعصبانه از شرکت یا ایدئولوژی خاصی، از گوشی موبایل، مرورگر، سیستمعامل، بازی، کنسول، ژانر و… دلخواهش دفاع میکند و در همان حال، به برندهای رقیب یا هواداران آن برند میتازد.
این نوع هواداری میتواند اعتماد کورکورانه و بیچونوچرا به مدل جدید آیفون باشد؛ تا جایی که فرد حاضر باشد ساعتها در سرما و در صفهای طولانی برای خرید این محصول انتظار بکشد یا مشاجره بر سر اینکه فلان کارگردان آنقدر باتجربه و ماهر است که امکان ندارد فیلمهایش ایراد داشته باشد یا دعواهای پرحرارت و دنبالهدار بر سر برتری نسل جدید کنسول پلی استیشن یا ایکس باکس.
بسیاری از ما به برند خاصی وابسته میشویم و این وابستگی ممکن است تا جایی پیش برود که نتوانیم هنگام خرید محصول، دید انتقادی داشته باشیم. این وفاداری وقتی از حدی فراتر رود، میتواند باعث بحث و مجادله شود و در برخی مواقع، روابط دوستانه را خدشهدار کند.
این حس وفاداری شدید به برند از چه ناشی میشود؟ اینکه چرا این وابستگی با چنین شدت و حرارتی ایجاد میشود تا جایی که سبک زندگی و تصمیمات و حتی روابط اجتماعی ما را تحتتأثیر قرار میدهد، دلایل متعدی میتواند داشته باشد. از نظر روانشناسان، این رفتار احتمالا از مقولهای بسیار کهن سرچشمه میگیرد: تریبالیسم (قبیلهگرایی).
انسانها مانند دیگر نخستیسانان، حیوانات قبیلهای هستند. ما به تعلق به گروه نیاز داریم؛ بههمیندلیل، از عضویت در کلوبها و تیمها لذت میبریم. بهمحض اینکه افراد به گروهی ملحق میشوند، هویت آنها به گروه گره میخورد. در این حالت، میکوشند گاه بدون توجه به منفعت شخصی، به اعضای دیگر گروه سود برسانند. درعینحال، افراد خارج از گروه و بهخصوص عضو گروههای رقیب را تنبیه یا سرزنش و با آنها با سوءظن یا خصومت رفتار میکنند.
بهنظر میرسد راه گریزی از این قبیلهگرایی نیست. درواقع، مطالعهای نشان داد قبیلهگرایی طبیعت انسان است. ما انسانها رادار ذهنی حواسجمعی داریم که میکوشد گروههای مهم اطرافمان و گروههایی را شناسایی کند که عضو آنها هستیم. این رادار همیشه روشن و مشغول کار است. حتی وقتی در صندلی راحت نژادی، مذهبی، ملی یا هویتهایی ازایندست فرورفتهایم، ذهنمان همچنان گوشبهزنگ است تا ائتلافهای جدیدی پیدا کند و عضو آنها شود.
درک این مسئله که چرا انسانها طوری تکامل یافتهاند تا به گروهی که عضو آن هستند و جایگاهشان در این گروه اهمیت دهند، چندان سخت نیست. متکیبودن به یکدیگر برای موجود شکننده و پرسروصدایی که درمقایسهبا جانوران دیگر ابزار دفاعی اندکی داشت، استراتژی مناسبی برای بقا بود. درحقیقت، زندگی قبیلهای احتمال بقا را افزایش میداد و نمیتوان در تاریخ جامعهای انسانی را پیدا کرد که بدون ایجاد خطوط واضح بین گروههای مختلف ایجاد شده باشد.
ما افراد را براساس عضویتشان در گروههای مختلف قضاوت میکنیم
جی ون بیول، متخصص مغز و اعصاب در دانشگاه نیویورک، دربارهی هویت گروهی تحقیق و مطالعه میکند. او معتقد است: در همان ثانیهی اول، ما افراد را براساس عضویتشان در گروههای مختلف قضاوت میکنیم.»
بهگفتهی او، اهمیتدادن به عضویت در گروه موضوعی نیست که مثل خواندن یا رانندگیکردن بتوان یاد گرفت؛ بلکه مانند نفسکشیدن، آن را بهطور خودکار انجام میدهیم. درواقع، بیشتر حساسیت ما به عضویت در گروه پیش از حرفزدن شروع میشود. نوزادان بزرگسالان شبیه به سرپرستشان را به بزرگسالان متفاوت با آنها ترجیح میدهند.
براساس شواهد، آنها غذاهایی که مادرشان حین بارداری یا شیردهی میخوردند، بیشتر از غذاهای جدید دوست دارند و از لحن و آهنگ زبانی که در رحم و روزهای اول زندگی شنیدهاند، بیشتر از زبان خارجی خوششان میآید. این ترجیحات در مراحل مختلف زندگی فرد ادامه مییابد. در بزرگسالی، اغلب ما راحتتر چهرههای شبیه خودمان را تشخیص میدهیم و احساسات آنها را بهتر متوجه میشویم.
از روزهایی که انسان نخستین برای حفظ بقا به تشکیل و ملحق شدن به قبیله وادار بود، مدت زمان بسیار زیادی میگذرد؛ اما قبیلهگرایی هنوز از بین نرفته است. قبیلهگرایی برند (Brand Tribalism) نوع دیگری از قبیلهگرایی است که با سبک زندگی انسان مدرن در دهکدهی جهانی سازگاری بیشتری دارد. در طول تاریخ، قبایل حول اشتراکات قومی یا فرهنگی شکل میگرفتند و به مجاورت جغرافیایی وابسته بودند. امروزه، پیوندهایی که ما را کنارهم نگه میدارند، تغییر کرده است؛ اما تمایل ما به ایجاد گروههای انحصاری همچنان پابرجا مانده است. وقتی بهلطف اینترنت میتوان با افراد در هرجایی از دنیا بیدرنگ ارتباط برقرار کرد، مجاورت جغرافیایی دیگر عامل تعیینکننده در شکلدهی هویت اجتماعی نیست.
بسیاری از قبایل تکنولوژی بر محوریت ترجیح گزینهای به گزینهی دیگر شکل میگیرند؛ مثلا کوکاکولا مقابل پپسی، پیشتازان فضا مقابل جنگ ستارگان، آیفون مقابل گوشی اندرویدی. بسیاری از بحثها و مجادلات آنلاین بر سر مزایای یکی از اینها درمقایسهبا گزینهی مقابل است. چنین بحثهایی میتواند تا حدی سرگرمکننده باشد و بهخوبی ذهنیت قبیلهگرایی انسانها را بهنمایش بگذارد؛ اما نمیتوان انکار کرد بسیاری از این مجادلات بینتیجه و بیهوده است و گاهی باعث آزردگی خاطر ما و دیگران میشود.
ما انسانها برای تعریف هویت، خود را در گروهها و دستهبندیهای مختلفی قرار میدهیم. یکی از این دستهبندیها برمبنای وسایلی است که مالک آنها هستیم. ویلیام جیمز، نویسندهی کتاب اصول روانشناسی» (۱۸۹۰) میگوید: خویشتن هر انسان مجموع تمام چیزهایی است که میتواند آنها را متعلق به خود بنامد.»
در آزمایشی منتشرشده در مجلهی The Psychologist، از انتشارات انجمن روانشناسی انگلیس، نشان داده شد ارتباط ما انسانها با متعلقاتمان ما را در سطحی عصبی دستخوش تغییر میکند و این تغییر سرانجام به کل گروهی کشیده میشود که عضو آن هستیم.
این آزمایش را کیونگمی کیم و مارسیا جانسون در سال ۲۰۱۰ انجام دادند و در آن نشان داده شد چگونه انسانها در سطح عصبی مالکیت اشیاء را به هویت خود پیوند میزنند. در این آزمایش، از افراد شرکتکننده خواسته شد تعدادی وسیله را در ظرفی به نام متعلق به من» و تعدادی وسیلهی دیگر را در ظرفی به نام شخص دیگری» قرار دهند. حین این فرایند، اسکن مغز این افراد فعالیتی اضافی در قسمت میانی قشر پیشپیشانی (مرتبط با شخصیت فرد) در واکنش به مشاهدهی متعلقات خود درمقایسهبا وسایل متعلق به دیگران ثبت کرد.
سپس، محققان متوجه شدند بخشهای مشابهی در این قشر مغزی هنگامی فعال شد که شرکتکنندگان شخصیت خود را با صفتهای مختلف توصیف میکردند. بهگفتهی کیم، نواحی مرتبط به تفکر دربارهی خویشتن در مغز، هنگامی بهکار گرفته میشود که فرد ازطریق مالکیت بین وسایل خارجی و خود ارتباط ایجاد کند. شبیه پوشیدن لباس فرم، دراختیارداشتن وسایل خاص و وفاداری به برند میتواند عضویت ما را در گروههای اجتماعی هم به خودمان و هم به دیگران نشان دهد. برای مثال، موفقیت برند اپل تا حدی به تمایل افراد برای نشاندادن تعلقشان به قبیلهای از مصرفکنندگان باکلاس» نسبت داده شده است.
ما انسانها بهطور دیوانهواری دنبال تثبیت هویت خود هستیم
بسیاری از ما وقتی به عضویت گروهی در میآییم، با تمام وجود از اصول و عقاید گروه خود دفاع میکنیم. جیمی مدیگن، متخصص روانشناسی بازیهای ویدئویی، این طرز رفتار را در زمینهی کنسولهای بازی اینگونه شرح میدهد:
بخشی از هویت ما و نحوهی ارتباط ما با دیگران با گروههایی تعریف میشود که عضو آنها هستیم. ما انسانها هم طبیعتا تمایل داریم به گروههایی ملحق شویم که ردهبالا و متشخص هستند؛ اما نکته اینجا است که همهچیز نسبی است. گروهی ردهبالا بهحساب میآید که درمقابل آن گروهی ردهپایین وجود داشته باشد تا افراد بتوانند آنها را باهم مقایسه کنند. بدینترتیب، نهتنها برخی افراد خودشان را طرفدار پلی استیشن یا ایکس باکس معرفی میکنند، بلکه برای افزایش ردهی خود، با دارندگان کنسول دیگر وارد مجادله و بحث میشوند و به آنها حمله میکنند.
از نظر برخی روانشناسان، این رفتار در طبیعت انسان است و تمایل افراد به مشاجره بر سر برند همیشه انتخابی آگاهانه نیست؛ اما بهمحض اینکه از برند خاصی طرفداری کنیم. برای مثال، ویندوز مقابل مک، ایکس باکس مقابل پلی استیشن، آیفون مقابل گوشیهای اندرویدی درواقع یک دیگری» ایجاد کردهایم.
بهقول جان توبی، روانشناس تکاملی، ما انسانها بهطور دیوانهواری دنبال تثبیت هویتمان هستیم. دست خودمان هم نیست. از همان بدو تولد انگار طوری برنامهریزی شدهایم که ما» را از آنها» تمیز دهیم و ناگزیر و گاهی ناخودآگاه ما» را به دیگری ترجیح میدهیم؛ مخصوصا وقتی احساس میکنیم هویت ما و مفاهیم گرهخورده به هویت ما با حمله مواجه شدهاند.
دلیل دیگر وفاداری شدید به برند مفهومی است که اقتصاددانان به آن خطای تشدید تعهد (Escalation of Commitment) یا خطای هزینهی غرقشده (Sunk Cost Fallacy) میگویند. طبق این مفهوم، هرچه هزینهی دستیابی به چیزی بیشتر باشد، دلکندن از آن سختتر است. بهعبارتدیگر، ما برای خریدمان بیشتر تمایل داریم پول و وقت بگذاریم تا اینکه همین وقت و هزینه را صرف خرید محصول جدیدی کنیم.
برای مثال، فردی که ۱۰ دقیقه در ایستگاه منتظر اتوبوس مانده دو راه در پیش دارد: همچنان منتظر اتوبوس بماند یا سوار تاکسی شود. در این چنین موقعیتی، افرادی که تصمیم میگیرند به انتظار برای اتوبوس ادامه دهند، اغلب چنین منطقی دارند: آنها که درهرصورت ۱۰ دقیقه از وقتشان را از دست دادهاند، حالا انتخاب تاکسی باعث میشود علاوهبر وقت ازدسترفته، هزینهی بیشتری نیز متحمل شوند.
چنین منطقی دربارهی بازیهای اعتیادآور نیز دیده میشود. هر بار فرد تصمیم میگیرد بازی را برای همیشه کنار بگذارد، با این مشکل روبهرو میشود: پس این همه وقت و هزینهای که تا حالا برای این بازی صرف کردهام، چه میشود؟ مجبورم به بازی ادامه دهم تا از هدررفتن این وقت و هزینه جلوگیری کنم و درادامه وقت و هزینهی بیشتری نیز صرف کنم.
هرچه هزینهی دستیابی به چیزی بیشتر باشد، دلکندن از آن سختتر است
در حیطهی فنبوییسم و وفاداری به برند، خطای هزینهی غرقشده اینگونه خود را نشان میدهد: هزینههای مهاجرت از برندی به برند دیگر اغلب سرسامآور است. برای مثال، مهاجرت از پلی استیشن به ایکس باکس، یعنی ازدستدادن تمام بازیهایی که برای این کنسول خریده شده بود و صرف هزینهی اضافه برای خرید بازیهای مخصوص کنسول جدید یا مهاجرت از آیفون به گوشی اندرویدی، یعنی ازدستدادن تمام اپلیکیشنهای خریدهشده و زمانیکه برای یادگرفتن طرز کار با آن سیستمعامل صرف شده است.
تغییر پلتفرم و برند، یعنی خرید اپلیکیشنهای جدید و عادتکردن به سیستمعامل جدید و خرید نسخههای جدید از نرمافزاری که قبلا خریده شده است. چنین تغییری برای بسیاری از افراد انتخاب ناخوشایندی است؛ چون معتقدند وفاداری به برندی که چندین سال برای آن وقت و هزینه صرف کردهاند، بهمراتب کمهزینهتر از مهاجرت به برندی دیگر است. در این حالت، ذهن فرد به دفاع از پلتفرمی برمیآید که انتخاب کرده است و دربرابر تغییر از خود مقاومت نشان میدهد.
در این زمینه، خاطرهی یکی از همکاران من دربارهی وفاداریاش به کنسول ایکس باکس بهوضوح حس قبیلهگرایی برند و عامل هزینهی غرقشده را بهعنوان دلایل اصلی وفاداری او نشان میدهد:
بعد از مدت طولانی جمعکردن حقوق ناچیز، توانستم سرانجام کنسول نسلهشتمی، ایکس باکس وان را بخرم. ازآنجاکه برای این خرید سرمایهگذاری مالی و زمانی و عاطفی زیادی کرده بودم و راه برگشتی هم نداشتم، نمیتوانستم حتی احتمال دهم تصمیمی که گرفته بودم، اشتباه بوده است. درضمن، هر انتقادی از کنسول را حملهی شخصی به خودم میدیدم؛ چون این برند را به هویت خودم پیوند زده بودم و جدا از خود نمیدیدم.
او درادامه گفت توانایی مالی خرید و تجربهی برندهای مختلف توانسته چنین تعصبی در او کمتر کند.
دلیل سوم که برای وفاداری به برند مطرح میشود، سوگیری حمایت از انتخاب» (Choice Supportive Bias) است. این مفهوم تمایل ما انسانها را به دادن ویژگیهای مثبت به آنچه انتخاب کردهایم، نشان میدهد. در یک جمله، این پدیدهی روانشناختی را میتوان اینگونه خلاصه کرد: این گزینه انتخاب من بوده و درنتیجه بهترین گزینه است.»
تمایل افراد به حمایت از انتخاب خود درواقع میتواند دلیلی برای دفاع بیچونوچرا از محصول خریده شده باشد. این مفهوم نقش بزرگی در فنبوییسم بازی میکند و تا جایی پیش میرود که فرد برای حمایت از محصول خریدهشده، خاطرات و تجربیات مثبت جعلی ایجاد میکند. برای درک بهتر این مفهوم، این مثال را در نظر بگیرید: فرض کنید برای خرید تلویزیون گزینههای زیادی پیش رو دارید. پیش از خرید، معمولا تمام ویژگیهای برندهای مختلف موجود در بازار را برای انتخاب بهترین گزینه باهم مقایسه میکنید.
کدام بهتر است؟ سامسونگ یا سونی؟ Plasma یا LCD؟ 1080p یا 1080i؟ گزینههای زیادی برای انتخاب وجود دارد؛ اما سرانجام تصمیم میگیرید از بین این گزینهها، یکی را انتخاب کنید و بخرید. حالا که محصول مدنظرتان را خریدید، وقتی به عقب نگاه میکنید، میکوشید انتخابتان را توجیه کنید. در این مواقع است که به این باور میرسید تلویزیون خریدهشده بهترین گزینهی موجود در بازار بوده است.
این طرز رفتار درواقع نوعی مکانیسم دفاعی دربرابر پشیمانی خریدار» و حس نگرانی و اضطرابی است که بههمراه آن میآید. مطالعات نشان داده است افرادی که نمیتوانند با محصول ارتباط عاطفی برقرار کنند، هنگام خرید با مشکل روبهرو میشوند. بهعنوان نمونه، ممکن است زمان زیادی درمقابل قفسهای از برندهای مختلف ماکارونی صرف کنند؛ چراکه برای آنها هیچ عاملی این برندها را از هم متمایز نمیکند؛ درحالیکه فردی که به برند خاصی از ماکارونی وفادار باشد، بهمحض دیدن برند، آن را از قفسه برمیدارد.
این ارتباط عاطفی اگرچه موقع انتخاب بین گزینههای مختلف به کمک ما میآید و ما را از سردرگمی نجات میدهد، چون برپایهی احساسات است، شاید بعد از خرید ما را دچار شک و نگرانی از تصمیم اشتباه کند؛ مخصوصا اگر هزینهی محصول خریدهشده هنگفت باشد و تا مدتها ما را از خرید برند دیگر ناتوان کند.
در این مواقع، برای مقابله با حس پشیمانی و نگرانی از اینکه انتخابهای دیگر شاید بهتر از انتخاب نهایی ما بوده باشد، سعی میکنیم با تمام وجود از تصمیممان دفاع کنیم و انتخابمان را با دلایل مختلف و گاه منطقی توجیه کنیم؛ اگرچه ارتباط عاطفی نیز در این تصمیم نقش بزرگی ایفا میکند. در بیشتر اوقات نیز، تلاش ما برای توجیه انتخابمان به مکالماتمان با افراد دیگر راه پیدا میکند و باعث ایجاد بحث و گاهی جدل بر سر بهترین انتخاب و برند میشود.
تمام اینها به شکلگیری خوشهی عصبی عظیمی از ارتباطات، احساسات، جزئیات مربوط به تصویری منجر میشود که از خود ساختهایم و تعصبات مربوط به وسایلی که مالک آنها هستیم؛ بههمیندلیل، در سراسر اینترنت هر روز افرادی هستند که بر سر بهترین بازی یا تیم فوتبال، گوشی همراه یا سریال تلویزیونی وارد درگیری لفظی با کاربران دیگر میشوند. انتخاب ما بخشی از هویت ماست و برای دفاع از آن حاضریم با افرادی که مخالف انتخاب ما هستند، وارد بحث و مجادله شویم.
انتخاب ما، بخشی از هویت ماست
بررسی ریشههای رفتارهای هوادارانه و وفاداری شدید به برند در سه اصل قبیلهگرایی و خطای هزینهی غرقشده و سوگیری حمایت از انتخاب نشان داد این طرز رفتار مقولهای روانشناختی است و در طبیعت انسان ریشه دارد؛ درنتیجه رهایی کامل از آن شاید ممکن نباشد.
در پرسشنامهای مربوط به وفاداری به برند که کارمندان زومیت در آن شرکت کردند، ۷۰٫۶ درصد از شرکتکنندگان اعلام کردند به خرید برندی خاص تعلقخاطر فراوانی دارند. ۵۰ درصد از آنها برای دفاع از برند دلخواه یا نقد برند رقیب با دیگران وارد بحث شده بودند و ۹۴٫۱ درصد هنگام بحث به افراد دیگر پیشنهاد دادند تا از برند مدنظرشان استفاده کنند.
بحث و مجادله بر سر برند میتواند روابط دوستانه را خدشهدار کند، انرژی زیادی از شما بگیرد، وقتتان را هدر دهد و نتیجهی مدنظرتان را در پی نداشته باشد. اغلب افرادی که به برند خاصی وابستگی شدیدی دارند و شاید حتی این وابستگی را مانند شرکتکنندگان نظرسنجی با دلایل منطقی توجیه کنند (ازجمله کیفیت محصول، قیمت مناسب، خدمات پس از فروش، تجربهی کاربری و طراحی زیبا)، هنگامیکه دربارهی برند محبوب خود وارد بحث میشوند، انعطافپذیری کمی دربرابر تغییر عقیدهشان نشان میدهند.
البته این پافشاری بر عقاید در هر زمینهای وجود دارد و در زمینهی وفاداری به برند، وقتی پای قبیلهگرایی و تعلقداشتن به گروه بهمیان میآید، صرفنظرکردن از عقیدهی خود و قبول نظر فرد مقابل گاهی بهسختی و حتی امکانناپذیری تغییر هویت است.
اوضاع آنقدرها هم دلسردکننده نیست! درست است که قبیلهگرایی، جداسازی ما» از آنها» و نیاز به تعریف هویتمان در قالب گروههایمان حتی در جانوران دیگر، از مورچهها گرفته تا ماهیها و پشهها، دیده میشود، کاری که هیچ موجود دیگری جز انسان تقریبا هیچوقت انجام نمیدهد، تغییر رفتار و عادتهای نشئتگرفته از گروهی است که عضوش است.
قابلیت ما انسانها به تغییر رفتار و عقایدمان حتی اگر در هویتمان ریشههای عمیقی دوانده باشند، نویدبخش این است که میتوان برای برخی بحثها و مجادلات پایان مسالمتآمیزی انتظار داشت. درواقع، ۶۴٫۷ درصد شرکتکنندگان در نظرسنجی بیان کردند با وجود وفاداری به برند، حاضر شدند بعد از مدتی آن را کنار بگذارند و برندهای رقیب را تجربه کنند.
اگر طرف مقابل شما به شنیدن دیدگاه شما حاضر نباشد و بحث به جاهای باریک کشیده شود، چه میشود؟ آدام گرنت، روانشناس سازمانی، معتقد است هنگامیکه درگیر بحثهایی میشوید که در آن دیدگاههای مخالف وجود دارد و هر طرف بحث اعتقاد دارد حق با او است، راهی وجود دارد تا بحث به نقطهای نرسد که روابط دوستانه آسیب ببیند و شما نیز در پایان احساس کنید تمام انرژی و وقت خود را به خاطر هیچ هدر دادهاید.
در این روش که میتوانید آن را هنگام بحث با افرادی بهکار ببرید که وفاداری بیچونوچرایی به برند خاص و متفاوتی از برند محبوبتان را دارند، باید این اصل مهم را همیشه در نظر داشته باشید: بهجای تلاش برای تغییر نظر دیگران، به آنها کمک کنید انگیزهی خود را برای تغییر نظر خود پیدا کنند.»
البته این روش فقط برای بحث با فنبویها کاربرد ندارد؛ بلکه علم استدلال منطقی با افرادی است که از نظر شما برای دفاع از عقیدهشان، دلایل منطقی ندارند. زیباترین قسمت ماجرا هم این است که تأثیرات مثبت بهکارگیری این روش در بحثها بیشتر از طرف مقابل، خود شما را هدف میگیرد. بهعبارتدیگر، بهکارگیری این تکنیک لطفی است که شما درقبال خود انجام میدهید، نه فرد مقابل.
بهجای تلاش برای تغییر نظر دیگران، کمک کنید انگیزهی خود را برای تغییر پیدا کنند
یکی دیگر از همکاران من که به برند اپل حس وفاداری دارد، خاطرهی بحث سر برتری اپل به سامسونگ را اینگونه تعریف کرد: بهبهانهی ایستم کامل اپل و سیستمعامل و سختافزار بهینه از اپل دفاع کردم. معمولا در این بحثها نتیجهی خاصی حاصل نمیشود؛ چون بیشتر اوقات همانقدر که من طرفدار برند دلخواهم هستم، طرف مقابل نیز طرفدار برند دلخواهش است.»
او درادامه گفت روشی که برای جلوگیری از بالاگرفتن بحث بر سر وفاداری برند بهکار میگیرد، درک این نکته است که اولویتهای هر کاربر متفاوت است و توجه به این مسئله باعث میشود راحتتر انتخاب طرف مقابل را درک کرد: رسیدن به این درک دلیلی برای کاهش طرفداری من از برند محبوبم نیست؛ بلکه صرفا روشی است که کمک میکند هنگام بحث از حملهکردن به نظر مخالف اجتناب کنم.»
واقعیت این است که همهی ما تجربهی مشابه و خوشایندی در این بحثها نداریم و درک اولویتهای دیگران برای همه آسان نیست. بعضی مواقع بدون آنکه بدانیم با افراد بسیار سرسختی وارد بحث میشویم که ما را از تصمیممان پشیمان میکند. گاهی نیز بدون آنکه متوجه باشیم، خود ما نیز این سرسختی را از خود نشان میدهیم و اگر این افراد از دوستان ما باشند، شرایط دشوارتر نیز میشود؛ چون ممکن است به روابط ما صدمه بزند.
در چنین مواقعی، آدام گرنت پیشنهاد میکند روش بحثکردن خود را تغییر دهیم. هنگام مواجهه با افرادی که دربرابر تغییر عقیدهی خود سرسخت و انعطافناپذیرند، غریزهی بسیاری از ما این است که به نظر آنها بتازیم و از نظر مخالف آنها دفاع کنیم. گرانت این طرز رفتار را قلدری منطقی» مینامد و تأکید میکند این روش به نتیجهی مطلوبی در بحثها منجر نمیشود.
وقتی تلاش میکنیم نظر کسی را تغییر دهیم، معمولا تمایل داریم دربارهی این موضوع صحبت کنیم که چرا حق با ما است و آنها اشتباه میکنند؛ اما آزمایشهای بسیاری نشان داده است این روش نتیجهی کاملا مع دارد و عاملی که نتواند نظر فرد را تغییر دهد، ممکن است به تقویت نظر او منجر شود.
همانگونه که واکسن سیستم ایمنی بدن را دربرابر ویروس مقاومتر میکند، مقاومت دربرابر تغییر عقیده نیز سیستم ایمنی ذهنی فرد را تقویت میکند. از نظر روانشناسان، رد دیدگاه باعث ایجاد پادتن علیه تلاشهای بعدی برای تأثیرگذاری در فرد میشود و بدینترتیب، افراد را دربرابر عقاید خود مطمئنتر و برای رد عقاید دیگران آمادهتر میکند.
در دههی ۱۹۹۰، روانشناسان هنگام درمان مشکلات ناشی از اعتیاد به موادمخدر تکنیکی موسوم به مصاحبهی انگیزشی» (Motivational Interviewing) را ابداع کردند. در این تکنیک، بهجای وادارکردن افراد به تغییر رفتار یا عقیدهی خود، باید به آنها کمک کرد انگیزهی درونی خود را برای تغییر پیدا کنند. برای این کار هم با آنها باید مصاحبه» کرد، از آنها دوباره سؤال کرد، با دقت به جواب آنها گوش داد و دربرابر آنها آینهای گرفت تا افکارشان را با وضوح بیشتری ببینند و بررسی کنند. اگر به تغییر تمایل نشان دادند، آن وقت میتوان آنها را بهسمت راهی برای تغییر راهنمایی کرد.
برای درک بهتر این تکنیک، بیایید به نکتهی اشارهشده در بالا برگردیم. فرض کنید با یکی از همکارانتان وارد بحث شدید که از طرفداران سرسخت اپل است؛ اما این بار بحث به خوبی و خوشی تمام نمیشود. وفاداری همکارتان به این برند آنقدر پرحرارت است که حاضر نیست دیدگاه مخالف را بشنود و هرکس با او بحث کرده، از تصمیمش پشیمان شده است. دیگران سعی میکنند شما را از بحث با این فرد منصرف کنند؛ اما شما قصد دارید با تکنیک مصاحبهی انگیزشی» نتیجهی این بحث را تغییر دهید. مکالمهای که بین شما رخ میدهد، میتواند به این صورت باشد:
- نظرت راجع به برند اپل چیست؟
- خب، اپل در بین برندهای رقیب موفقتر است. کیفیت محصولات اپل بهمراتب بیشتر است و طراحی زیباتری دارد.
- چه جالب. آیا چیزی است که دربارهی اپل دوست نداشته باشی؟
- خب، قیمت محصولاتش خیلی گران است و بهدلیل تحریم، خدمات آن در کشور ارائه نمیشود.
- واقعا هیچ برندی بیعیبونقص نیست. چه عاملی نمیگذارد اپل را کنار بگذاری و سراغ برند دیگری بروی؟
- من سالها است از محصولات اپل استفاده میکنم و به ایستم آن عادت کردهام. احساس میکنم تجربهی برندهای دیگر برایم دشوار باشد.
- این احساس کاملا منطقی است. من هم وقتی به برندی عادت میکنم، خیلی سخت میتوانم آن را کنار بگذارم. آیا نکتهای هست که آنقدر برایت مهم باشد که حاضر باشی بهخاطر آن، این عادت را کنار بگذاری؟
در آزمایشهای کنترلشده، مصاحبهی انگیزشی به افراد کمک کرده سیگارکشیدن و مصرف موادمخدر و الکل و بسیاری از عادتهای زیانبارش را ترک کنند. همچنین، این تکنیک به دانشآموزان کمک کرده تا شب امتحان بدون اضطراب بخوابند و رأیدهندگان پیش از دادن رأی تعصباتشان را کنار بگذارند. در برخی آزمایشها، تنها یک مکالمهی انگیزشی کافی بود تا رفتار فرد را تا چندین ماه بعد از آن تغییر دهد.
در مثال بالا، احتمال بسیار کمی وجود دارد تا همکارتان بعد از پایان بحث، از وفاداری بیچونوچرای خود به اپل دست بکشد؛ مخصوصا اگر او انتخاب خود را برپایهی تحقیق و بررسی جوانب مختلف برند قرار داده باشد، نباید انتظار داشت با چند دقیقه صحبت، بتوانید او را متقاعد کنید نظر خود را تغییر دهد.
نکتهای که باید دربارهی این تکنیک در نظر گرفت، دقیقا همین است: قرار نیست با این بحثها افراد را وادار کنیم دنیا را از دید ما ببینند. درواقع، ویلیام میلر و استیون رولنیک، پیشگامان تکنیک مصاحبهی انگیزشی»، به دفعات دربارهی استفاده از این تکنیک برای کنترل عواطف و افکار افراد هشدار دادهاند. لازمهی استفاده از این تکنیک میل واقعی به درک انگیزهی افراد و کمک به آنها برای رسیدن به اهدافشان است.
لازمهی مصاحبهی انگیزشی میل واقعی به درک انگیزهی افراد است
روانشناسان معتقدند وقتی ما با دقت به حرفهای دیگران گوش میدهیم و توجه آنها را به نکات ظریف طرزفکرشان جلب میکنیم، آنها دربارهی دیدگاه خود انعطافپذیری بیشتری نشان میدهند و تمایل بیشتری به شنیدن دیدگاههای مخالف دارند.
دانشمندان علوم اجتماعی نیز دریافتهاند برای بازکردن ذهن افراد به درنظرگرفتن گزینههای جایگزین، پرسیدن اینکه تهای مدنظر آنها در عمل چطور جواب میدهد، مؤثرتر از این است که از آنها بپرسید چرا این تها را ترجیح میدهند. وقتی افراد برای توضیح عملکرد این تها و رویکردها با مشکل روبهرو میشوند، به پیچیدگی مشکل و ناآگاهی خود از برخی جوانب موضوع پی میبرند.
نکتهی مهم دیگر در مصاحبهی انگیزشی این است که بین صحبت متمرکز بر حفظ شرایط موجود با گفتوگوی تغییر تفاوت وجود دارد. در گفتوگوی تغییر، فرد مقابل هنگام صحبتکردن به میل یا توانایی یا تعهدی برای ایجاد تغییر ارجاع میدهد. فرد ماهر در مصاحبهی انگیزشی نیز بهدقت دنبال گفتوگوی تغییر میگردد و از مصاحبهشونده میخواهد دربارهاش بیشتر توضیح دهد.
در مثال اپل، قدم بعدی میتواند مطرحکردن این سؤال باشد: احتمال اینکه وفاداری به برند اپل را کنار بگذاری، چقدر است؟ اگر بحث بهخوبی پیش رفته باشد، میتوانید انتظار داشته باشید همکارتان این احتمال را بسیار کم در نظر بگیرد؛ بسیار کم، نه صفر. در این حالت، واقعا پیشرفت خوبی محسوب میشود. حالا او دربرابر این موضوع درمقایسهبا قبل دید بازتری دارد و شاید تا مدتها تصمیم نگیرد نظرش را تغییر دهد؛ اما احتمالا انگیزهی کمتری به مجادله خواهد داشت.
در مصاحبهی انگیزشی، بهدقت دنبال گفتوگوی تغییر بگردید
همانطورکه گفته شد، مزیت اصلی استفاده از این تکنیک در بحث با افراد، مخصوصا آن دسته افراد بسیار سرسخت و انعطافناپذیر، شامل حال خودتان میشود. وقتی با این طرز دید وارد بحث میشوید، دیگر دنبال امتیازگیری و برد نیستید. تنها پیروزی ارزشمند در چنین بحثهایی، غلبهی ما بر قلدر منطق درونی خود و تمایلمان به تغییر عقیدهی افراد در هر شرایطی است.
وقتی به افراد کمک میکنیم دربرابر موضوعی دید بازتری داشته باشند، سؤالی که باید از خود کنیم، تنها این نیست که آیا ما بهخاطر آنچه بهدست آوردهایم، از خود احساس رضایت داریم یا خیر؛ بلکه باید از خود بپرسیم آیا از روشی که با آن این نتیجه را بهدست آوردهایم، راضی هستیم یا خیر.
وفاداری به برند میتواند خوبیها و بدیهای خودش را داشته باشد. بسیاری از روانشناسان هم معتقدند این وفاداری در قبیلهگرایی و طبیعت انسان ریشه دارد و رهاشدن از آن به این سادگیها ممکن نیست. شاید شما هرگز نتوانید همکارتان را متقاعد کنید از برند محبوب خود دست بکشد و برند دلخواهتان را تجربه کند؛ اما نیازی هم نیست چنین هدفی را در بحثهای وفاداری به برند دنبال کنید. کافی است طرزفکر آنها را درک کنید و از آنها بپرسید آیا به تغییر موضع خود تمایل دارند. باقی ماجرا به خودشان بستگی دارد.
انسان برای ورود ایمن به سیاهچاله باید بهدنبال سیاهچالهای کلان جرم و ایزوله باشد؛ البته حتی در این شرایط هم نمیتواند اطلاعاتی را به بیرون از سیاهچاله ارسال کند.
انسان برای پیبردن به رازهای سیاهچاله باید وارد آن شود؛ بااینحال، مسئله کمی پیچیده است: انسان تنها درصورتی میتواند وارد سیاهچاله شود که سیاهچاله از نوع کلان جرم و ایزوله باشد و البته نمیتواند یافتههای خود را به خارج از سیاهچاله ارسال کند. سیاهچالهها از فراوانترین اجرام نجومی موجود در جهان هستند و از بیگبنگ تاکنون، نقش پررنگی در تکامل جهان ایفا میکنند. این اجرام احتمالا بر حیات انسان در کهکشان راه شیری هم تأثیر گذاشتهاند.
جهان پر از انواع متنوعی از سیاهچالهها است؛ مانند الکترونها و پروتونهای موجود در هستهی اتم، سیاهچالهها هم از نظر اندازه و بار الکتریکی با یکدیگر تفاوت دارند. در این مطلب، دو سیاهچاله را بررسی میکنیم. اولین سیاهچاله غیرچرخان و از نظر الکتریکی خنثی و دومین سیاهچاله کلانجرم است که جرمش میتواند به بیش از یکمیلیارد برابر جرم خورشید برسد.
علاوهبر تفاوت جرمی بین دو نوع سیاهچاله، عامل تمایز آنها فاصله از مرکز تا افق رویداد است. به این مقیاس فاصلهی شعاعی» گفته میشود. به افق رویداد سیاهچاله نقطهی بیبازگشت» هم گفته میشود. هرچه از این نقطه عبور کند، سیاهچاله میبلعد و برای همیشه از جهان شناختهشده ناپدید خواهد شد. جاذبهی سیاهچاله در افق رویداد بهقدری قوی است که هیچ نیروی مکانیکی نمیتواند بر آن غلبه کند و حتی نور هم نمیتواند از آن بگریزد.
اندازهی شعاعی افق رویداد به جرم سیاهچاله وابسته و کلیدی برای بقای افرادی است که در آن سقوط میکنند. برای سیاهچالهای همجرم خورشید اندازهی افق رویداد تقریبا سه کیلومتر است. سیاهچالهی کلانجرم مرکز راه شیری جرمی دقیقا برابر با چهارمیلیون جرم خورشیدی دارد؛ درنتیجه، شعاع افق رویداد آن به ۱۱/۷ میلیون کیلومتر میرسد. بنابراین، شخصی که در سیاهچالهای در ابعاد یک ستاره سقوط کند، قبل از عبور از افق رویداد به مرکز سیاهچاله نزدیکتر خواهد بود؛ ازاینرو، بهدلیل نزدیکی به مرکز سیاهچاله کشش سیاهچاله براساس ضریب ۱۰۰۰ میلیون برابر بین سر و انگشت پا متفاوت است.
بهبیاندیگر، اگر در ابتدا پاهای شخص وارد سیاهچاله شوند، با نزدیکشدن به افق رویداد سیاهچالهی ستارهای، کشش گرانشی واردشده بر پاها بهصورت نمایی بیشتر از کشش گرانشی وارد شده بر سر است. این شخص فرایندی موسوم به اسپاگتیشدن» را تجربه میکند و قطعا پس از تبدیل به اسپاگتی زنده خواهد ماند.
حالا اگر شخصی در سیاهچالهای کلانجرم سقوط کند، افق رویداد بسیار دورتر از منبع مرکزی کشش گرانشی خواهد بود. درنتیجهی این اختلاف، کشش گرانشی بین سر و پا تقریبا برابر با صفر میشود؛ بنابراین، شخص میتواند بدون اینکه تحتتأثیر قرار بگیرد یا مانند ماکارونی کشیده شود، زنده بماند و بدون تحمل درد از افق رویداد سیاهچاله عبور کند.
اغلب سیاهچالههای موجود در جهان با دیسکهای بسیار داغی از ماده احاطه شدهاند که بخش زیادی از آنها را گاز و غبار اجرام دیگری مثل ستارهها و سیارهها تشکیل میدهند. این مواد در سیاهچاله سقوط میکنند. این دیسکهای داغ و متلاطم قرص برافزایشی» نامیده میشوند. قرصهای برافزایشی ستپذیر نیستند و سفر به داخل سیاهچاله را بسیار خطرناک میکنند. برای ورود ایمن به سیاهچاله باید بهدنبال سیاهچالهی کلانجرمی بود که کاملا ایزوله باشد و از هیچ ماده یا گاز یا حتی ستارهای تغذیه نکند.
حتی بهفرض اینکه شخص وارد سیاهچالهی کلانجرم مناسبی برای پژوهش علمی شود، تمام مشاهدهها و اندازهگیریهای او در افق رویداد سیاهچاله باقی میمانند و نمیتواند این اطلاعات را به بیرون از سیاهچاله مخابره کند. باتوجهبه این نکته که هیچچیز نمیتواند از کشش گرانشی آن سوی افق رویداد فرار کند، شخص داخل سیاهچاله هم نمیتواند اطلاعاتی دربارهی یافتههای خود به آن سوی افق رویداد ارسال کند. سفر و یافتهها برای همیشه از دسترس جهان دور خواهند ماند؛ اما افراد داخل سیاهچاله تا زمانیکه زنده هستند، میتوانند از ماجراجوییهای خود لذت ببرند.
انسان توانسته است با خلاقیت، زندگی را بسیار هیجانانگیز کند. در این مقاله با برخی از عجیبترین تکنولوژیهای آینده آشنا میشویم که زندگی را دگرگون خواهند کرد.
قبل از صحبت دربارهی عجیبترین تکنولوژیهای آینده، بیایید مدتی به گذشته برگردیم. تصور کنید اوایل یا اواخر دههی ۷۰ است، شما هشت ساله هستید و هیجانزده و مشتاق پای تلویزیون نشستهاید تا کارتون و سریال علمیتخیلی و پر از ماجراجویی محبوب خود را (مثلا کارآگاه گجت!) تماشا کنید.
شاید چیزی که هنگام تماشای فیلمهای علمیتخیلی و آیندهنگر انسان را به هیجان میآورد، امید به دیدن و تجربهی چنین تکنولوژیهایی در آیندهی نزدیک است. خبر خوب اینکه آیندهای که آن روزها منتظرش بودید، همین حالا است و ساعت هوشمند پنی، کاراکتر موطلایی کارتون کارآگاه گجت که آن زمان در نگاه کودکانهی ما تکنولوژی تخیلی و بسیار پیشرفتهای به نظر میرسید، حالا بهوفور در بازار موجود است.
از آن روزها دنیا تغییرات بزرگ و شگفتانگیزی به خود دیده است؛ مثلا همین کامپیوتر. اولین کامپیوتر تمام الکترونیکی تاریخ یعنی انیاک (ENIAC) که در سال ۱۹۴۶ ساخته شد، حدودا ۱۶۷ متر مربع بود و ۱۵۰ تن وزن داشت. حالا بیش از ۵۰ درصد خانهها در دنیا به کامپیوترهای کوچک و کموزن دسترسی دارند و کوچکترین کامپیوتر ساختهشده، یعنی میشیگان میکرو موت، تنها یک میلیمتر مکعب است.
آیندهی دوران کودکی ما همین حالا است
از طرفی هوش مصنوعی راه خود را به خانههای ما باز کرده و تصمیمات روزانهی ما و همچنین ابزارهایی که انجام این تصمیمات را تسهیل میکنند، تحت تأثیر قرار داده است. چاپ سهبعدی، اتومبیل خودران، دستگاههای هوشمند، انرژی تجدیدپذیر، بیومیمتیک (زیست تقلید)، اینترنت اشیا، واقعیت مجازی و جهانگردی فضایی به مقولههایی کاملا عادی و متداول تبدیل شدهاند یا در آیندهی نزدیک خواهند شد.
آیندهی دوران کودکی ما همین حالا است؛ تمام این تکنولوژیها، چه خوب چه بد، سبک زندگی ما را تغییر دادهاند و روند پیشرفت آنها به احتمال زیاد به این زودی متوقف نخواهد شد.
هیچ بعید نیست بسیاری از مفاهیم تکنولوژی که این روزها در فیلمها، سریالها و بازیهای ویدئویی میبینیم، در آینده به واقعیت تبدیل شود و تمام جنبههای اقتصادی، اجتماعی، ی زندگی و سلامت انسان را دگرگون کند.
در این مقاله به چند نمونه از ایدهها، مفاهیم و اختراعاتی نگاه خواهیم کرد که شاید امروز جزو عجیبترین تکنولوژیهای آینده به نظر رسند؛ اما زمانی که به واقعیت تبدیل شوند، دنیا و جایگاه ما در آن را چنان تغییر خواهند داد که تصور برگشت به زندگی قبل از آن بسیار دشوار یا غیر ممکن خواهد شد.
یکی از عجیبترین تکنولوژیهای آینده، ساخت و استفادهی رایج از رباتهای زنده» برای مقاصد پزشکی و زیستمحیطی است. اوایل سال ۲۰۲۰، محققان دانشگاه تافتس ماساچوست به کمک ابَرکامپیوتری موفق به طراحی اولین رباتهای زندهی دنیا شدند. زیستشناسان حاضر در این تیم با استفاده از سلولهای بنیادی قورباغه، موجود زندهی کاملا جدیدی خلق کردند و نام آن را زنوبات» (xenobot) گذاشتند.
این موجودات زندهی قابل برنامهریزی با عرض کمتر از یک میلیمتر، توانایی راه رفتن یا شنا کردن به سمت هدف و برداشتن محموله و حمل آن را دارند. زنوباتها خودترمیمشونده هستند، برای هفتهها بدون غذا زنده میمانند، بهصورت گروهی کار میکنند و میتوانند یکدیگر را مداوا کنند.
کاربرد زنوباتها در آینده متداولتر خواهد شد و میتوان از آنها در تحویل دارو در نقطهی مشخصی در بدن بیمار یا جمعآوری پلاستیک از دریاها و اقیانوسها استفاده کرد.
منوی سوشی استارتاپ ژاپنی Singularit، پرینت شده با چاپ سهبعدی
آن طور که از آیندهی تکنولوژی پیدا است، چاپ سهبعدی همه چیز را دگرگون خواهد کرد.در حال حاضر چاپ سهبعدی یا تولید افزودنی (Additive manufacturing) این امکان را برای طراحان، مهندسان، کارخانهها و استارتاپها فراهم کرده است تا بهسرعت و با صرف هزینهی بسیار پایینتر، نمونهی اولیهای از محصول مدنظر یا حتی قطعات مورد نیاز خود را تولید کنند. و این تازه شروع راه است. چاپ سهبعدی در حال حاضر ساختمانسازی، طراحی خودرو و محصولات را متحول کرده است؛ اما کاربردهای آن در آینده میتواند بسیار گستردهتر از این موارد باشد.
چاپ سهبعدی میتواند در ساخت موشک فضاپیما به کار رود
برخی مؤسسات خصوصی و دانشگاهها توانستهاند به کمک سلولهای بنیادی انسان و چاپ سهبعدی، اندامهای درونی بدن از جمله قلب تولید کنند که میتوانند برای پیوند عضو به کار بروند. در آینده میتوان غذا و ویتامینهای مورد نیاز را مناسب با نیازهای بیولوژیکی و سلامتی با چاپ سهبعدی تهیه کرد. تولید افزودنی حتی میتواند در ساخت موشکهایی که انسان را به مریخ میفرستد، نقش داشته باشد.
با افت شدید هزینههای چاپ سهبعدی میتوان انتظار داشت نمونههای آن همه جا باشد؛ اما فعلا چنین ابزاری بسیار پرهزینه است و برای شرکتهای تولیدی بزرگ به اندازهی کافی پیشرفته و سریع نیست. تا چند دههی دیگر این روند ممکن است تغییر کند؛ محققان در روشی جدید و به کمک لیزر توانستند چاپ سهبعدی سازههای باکیفیتی با ابعاد بسیار ریز (در مقیاس نانو) و با سرعتی بسیار بالاتر (هزار بار سریعتر) را ممکن کنند. پیشرفت چاپ سهبعدی در مسیر درستی قرار گرفته است و در آینده باید منتظر اتفاقهای هیجانانگیزتری در این زمینه بود.
در بین عجیبترین تکنولوژیهای آینده، چاپ چهاربعدی شاید اسم گمراهکنندهای داشته باشد. منظور از چاپ چهاربعدی این نیست که بشر قادر خواهد بود در تولید محصولات، بعد فضایی اضافهای ایجاد یا به آن دسترسی پیدا کند؛ بلکه منظور این است محصولی که با چاپ چهاربعدی تولید شده، در واقع شیئی سهبعدی است که در معرض محرکهای خاصی (مثلا آب، گرما، تکان،…) میتواند خواص خود را تغییر بدهد.
کاربردهای چاپ چهاربعدی هنوز بهطور کامل مشخص نشده است؛ اما در حال حاضر صنایعی که میتوانند از این تکنولوژی بهره ببرند شامل سلامت و درمان (قرصهایی که تنها در دمای خاصی در بدن فعال میشوند)، مد و پوشاک (لباسهایی که در دمای پایین تنگتر میشوند یا کفشی که موقع دویدن تغییر فرم میدهد) و اسباب و وسایل خانه (تختهی مسطحی که در مجاورت آب یا نور به شکل صندلی در میآید) میشود.
فیلمهای علمیتخیلی یا دیستوپیایی برای حل مشکل غذا برای جمعیت افسارگسیختهی زمین در آینده، سراغ انواع ات یا نوترابارها میروند؛ اما گزینهی اشتهاآورتری نیز وجود دارد که در آزمایشگاه تولید میشود.
افرادی که گوشت آزمایشگاهی را امتحان کردهاند، میگویند شکل، بو و طعم آن کاملا شبیه گوشت طبیعی است. تنها چیزی که در مورد آن تغییر کرده این است که سالمتر است، از آنتیبیوتیک و هورمونهای رشد خبری نیست، گاز گلخانهای تولید نمیکند و هیچ حیوانی آسیب نمیبیند.
استارتاپهای فناوری هماکنون در حال کار روی تولید گوشتی هستند تا حتی مثل نمونهی طبیعی، خون داشته باشد. افرادی مانند یوکی هانیو در شرکت ژاپنی Integriculture با استفاده از سلولهای کبد مرغ، غذای تجملی جگر چرب (foie gras) تولید کردهاند. علاوه بر این، شرکت آمریکایی Memphis Meats که برای تهیهی غذای ۱۰ میلیارد نفر تا سال ۲۰۵۰ هدفگذاری کرده است، توانسته در آزمایشگاه کوفتهریزهی گوشت گاو و مرغ سوخاری تولید کند. اگر به غذاهای دریایی علاقهمند هستید، شرکت آمریکایی Finless Foods در حال تولید آزمایشگاهی سوشی با ماهی تن بسیار گرانقیمت و درحال انقراض بالهآبی است.
شکل، بو و طعم گوشت آزمایشگاهی کاملا شبیه گوشت طبیعی است
تولید گوشت آزمایشگاهی جزو آن دسته از عجیبترین تکنولوژیهای آینده است که میتواند در کاهش تولید گازهای گلخانهای، صید بیرویه ماهی و آزادسازی زمینهای مورد نیاز برای پرورش دام کمک زیادی به نسل بشر کند. با این روش دیگر نیازی به پرورش و سلاخی حیوانات نیست و هر نوع گوشت مورد نیاز، در آزمایشگاه قابل تولید است.
تا سال ۲۰۳۰، قرار است ده درصد گوشت مصرفی در جهان دیگر از حیوانات تهیه نشود. این تکنولوژی تولید آزمایشگاهی گوشت در حال حاضر وجود دارد و شرکتهای مختلف توانستهاند بهطور موفقیتآمیز از آن استفاده کنند. تنها دستاورد مورد نیاز، افزایش تعداد این شرکتها و استقبال گستردهی مردم از مصرف گوشت آزمایشگاهی است.
یکی دیگر از عجیبترین تکنولوژیهای آینده، تکنولوژی وارپ درایو (warp drive) است که به خاطر حضور در فیلمهای پرطرفداری همچون پیشتازان فضا برای عدهی بسیاری به مفهومی علمیتخیلی تبدیل شده است؛ اما این تکنولوژی از لحاظ تئوری ممکن است و ناسا چندین سال در مورد آن تحقیق میکند.
در سال ۱۹۹۴، فیزیکدان مکزیکی میگل آلوبیره دستگاهی را توصیف کرد که با استفاده از واکنش ماده و پادماده و انقباض فضای جلوی فضاپیما و انبساط فضای پشت آن، سفر مافوق نور را ممکن میکرد. فضاپیمایی که مجهز به سیستم پیشرانشی وارپ درایو» باشد، میتواند فضا و زمان را دور خود وارپ» کند و فضاپیما را در کوتاهترین زمان به مقصد برساند. چنین سیستمی در حد فرضیه است؛ اما شاید در آینده به واقعیت تبدیل شود.
سازهی بتنی و شیشهای در ایتالیا که مهدود موجود در هوا را به خود جذب میکند
در فهرست عجیبترین تکنولوژیهای آینده، بتن زنده» جایگاه ویژهای دارد. محققان دانشگاه کلرادو بولدر آمریکا با ترکیب بهظاهر سادهی شن، ژل و باکتری به محصولی دست یافتند که نام آن را بتن زنده گذاشتهاند. این تیم تحقیقاتی اختراع خود را در مقالهای اینچنین توصیف کردند: مصالح ساختمانی زندهی مهندسیشده، فناوری پلتفرمی را نشان میدهد که به کمک آن میتوان از زیستشناسی برای اضافه کردن چندین ویژگی و عملکرد به مواد زیربنایی استفاده کرد.»
این بتن زنده قادر است ترکهای خود را ترمیم کند، سموم خطرناک را از بین ببرد و به خواست کاربر، شروع به درخشش کند. چنین موادی در ساخت شهرها و خانههای بهتر و کارآمدتر در آینده کمک زیادی خواهند کرد.
دوقلوی دیجیتال (Digital twins) یا همزاد دیجیتال، با تلفیق هوش مصنوعی، یادگیری ماشین و تجزیه و تحلیل نرمافزاری، نسخهای دیجیتال از ویژگیها و خواص فیزیکی اشیا ایجاد میکند که با تغییر همتای فیزیکی آن، بهروز میشود و تغییر میکند.
دوقلوهای دیجیتال به لطف حسگرهای اینترنت اشیا، از دنیای فیزیکی داده جمع آوری میکنند و آن را برای بازسازی به ماشین میفرستند؛ بدین ترتیب، در طول چرخهی زندگی دستگاهها، اطلاعات مختلفی تهیه میکند و حتی میتواند هنگام آزمایش قابلیتهای جدید محصول فیزیکی، مفید واقع شود.
دوقلوی دیجیتال انسان ممکن است مخفیانه بر تصمیمات آیندهی او تأثیر بگذارد
طبق پیشبینیها، تا سال ۲۰۲۱ حدود ۳۵ میلیارد دستگاه متصل در دنیا وجود خواهد داشت و دوقلوی های دیجیتال در آیندهی نزدیک برای این دستگاهها ایجاد خواهند شد تا میلیاردها دلار در تعمیر و نگهداری آنها صرفهجویی شود.
این تکنولوژی در حال حاضر وجود دارد؛ اما تا سال ۲۰۵۰ ممکن است به جای استفادهی محدود به دستگاهها، برای شهرها و حتی انسانهای متصل به کار برود و بدین ترتیب، به یکی از عجیبترین تکنولوژیهای آینده تبدیل شود. نسخهی دیجیتال انسانها تمام فعالیتها، رفتارها و حرکات آنها را ثبت میکند و حتی ممکن است بهطور زیرکانه و مخفیانهای بر تصمیمات آیندهی آنها تأثیر بگذارد.
یکی از عجیبترین تکنولوژیهای آینده به شما این امکان را میدهد تا دستگاههای الکترونیکی اطراف خود را تنها با فرمان مغز کنترل کنید. شرکت نیورالینک (Neuralink) دقیقا برای همین منظور در سال ۲۰۱۶ توسط ایلان ماسک تأسیس شد و از آن زمان در حال انجام آزمایشهای مختلف روی موشهای آزمایشگاهی است تا بتواند سرانجام آن را روی مغز انسان پیادهسازی کند.
در این پروژه، تراشهی ارتباط مغز طی فرایندی ساده و بدون درد (بهگفتهی تیم تحقیقاتی)، در مغز انسان کاشته میشود و با ترجمهی افکار و فرمانهای مغز، به فرد این امکان را میدهد که تنها با فکر کردن، دستگاههای الکترونیکی خانه را کنترل کند.
نیورالینک برنامههای بلندپروازانهی دیگری همچون درمان نابینایی، ناشنوایی، بازگشت حافظه، تشخیص سلولهای سرطانی و جلوگیری از سکته در سر دارد. در نهایت این پروژه تلاش خواهد کرد بین انسانها و هوش مصنوعی همزیستی ایجاد شود.
هزینههای تعمیر خودرو، بهخصوص خودروهای پیشرفته واقعا سرسامآور است؛ برای همین، ایدهی اتومبیلهایی که میتوانند خود را تعمیر کنند، به جز اینکه یکی از عجیبترین تکنولوژیهای آینده محسوب میشود، شاید یکی از بهترینهای دنیای تکنولوژی باشد.
در سال ۲۰۱۷، لامبورگینی و امآیتی با همکاری یکدیگر از پروژهی مفهومی ابرخودروی بینظیری موسوم به ترزو میلنیو» (Terzo Millennio) رونمایی کردند که میتواند خود را تعمیر کند و حتی عجیبتر از آن، کل پیکرهی خودرو برای ذخیرهی انرژی استفاده میشود. درست مانند واکنش بدن انسان به آسیب و صدمه، بدنهی خودرو درصورت بروز خراشهای کوچک وارد حالت خودتعمیری میشود و از گسترش این خراشها و آسیب جدی به خودرو جلوگیری میکند.
درحال حاضر جوانب بسیاری از این پروژه در حد فرضیه است؛ اما تحقیقات حاضر در مورد پلیمرهای خودترمیمشونده ممکن است روزی تولید چنین خودروهایی را به واقعیت تبدیل کند.
طرح مفهومی خودروی پرندهی شرکت خودروسازی بریتانیایی استون مارتین
در دنیای سایبرپانکی فیلم و بازی، ماشینهای پرنده همیشه حضور فعالی داشتهاند و حالا به نظر میرسد تا چند سال آینده، در دنیای واقعی نیز شاهد تردد آنها باشیم. برای مثال گروه خودروسازی هیوندای و شرکت خدمات تاکسی آنلاین اوبر، قرار است در سال ۲۰۲۳ و در پروژهای موسوم به Uber Elevate، نوعی تاکسی هوایی عمومی به بازار عرضه کنند که مسافران را بین مقاصدی در دالاس، لسآنجلس و ملبورن جابهجا خواهد کرد. این تاکسیهای پرنده تا ۱۰۰ کیلومتر برد دارند و در عرض ۵-۷ دقیقه شارژ میشوند. شرکتهایی چون گوگل و تویوتا نیز در حال کار روی خودروهای کوچک پرنده هستند.
در حال حاضر ۱۴ مدل از این ماشینهای پرنده در شرکتهای خودروسازی مختلفی از جمله پورشه و رو رویس در دست توسعه است.
۵۰ سال است دانشمندان از ظهور کامپیوتر کوانتومی صحبت میکنند و در حال حاضر شرکتهایی از جمله گوگل (بنا به ادعای شرکت) موفق به دستیابی به برتری کوانتومی شدهاند؛ اما مشکلات امنیتی بسیاری که در بستر اینترنت کوانتومی ایجاد میشود، حضور پررنگتر آن را به تعویق انداخته است.
در کامپیوتر کوانتومی، کیوبیت جایگزین بیت میشود و در اثر برهمنهی کوانتومی، میتواند همزمان مقادیر صفر و یک را به خود اختصاص بدهد. این نوع کامپیوتر علاوه بر اینکه میتواند سرعت محاسبات ریاضی را به طرز چشمگیری افزایش بدهد، قادر است بهسادگی و بهسرعت رمز عبور بلاکچینهای رمزنگاریشده را پیدا کند؛ چرا که با این کامپیوتر، امتحان کردن تمام جایگشتهای ممکن از متن و عدد در کوتاهترین زمان برای پیدا کردن رمز عبور ممکن میشود.
در آینده هک اینترنت کوانتومی غیر ممکن خواهد شد
برای حل این مشکل، محققان دانشگاه دلفت در هلند در حال کار روی زیرساخت اینترنت کوانتومی هستند که در آن ارتباطات بهصورت کیوبیت رمزنگاری، با فوتون (نور) درهمتنیده و سپس از میان فیبرهای نوری ردوبدل میشود. در این حالت رمزگشایی این کیوبیت ها بدون مختل کردن کل شبکه ممکن نیست؛ به این معنی که اگر کسی تلاش کند شبکهی ارتباطی را هک یا استراق سمع کند، ارتباطات مختل و نامفهوم میشود. در واقع مشاهدهی دادهی کوانتومی باعث تغییر آن میشود.
محققان دانشگاه هاروارد و امآیتی با همکاری یکدیگر به راهی برای حفظ اطلاعات کوانتومی و در فواصل طولانی دست پیدا کردهاند و به این ترتیب گام بلندی به سمت توسعهی شبکههای کوانتومی با فاصلهی بسیار از یکدیگر و عملی کردن اینترنت کوانتومی برداشتهاند. بدون شک، اینترنت کوانتومی امن و هکناپذیر در چند سال آینده به تمام دغدغههای امنیتی و حریم شخصی کاربران اینترنت پایان خواهد داد.
احتمالا در چند سال آینده شاهد ظهور ارز دیجیتال جدیدی شبیه بیتکوین باشیم که تنها در زمینهی آموزش آنلاین کاربرد دارد. اسم این ارز دیجیتال که در فهرست عجیبترین تکنولوژیهای آینده قرار داد، اجوبلاک» (Edublock) است و قرار است تا سال ۲۰۲۶، سهم بزرگی از بازار کارشناسان و فراگیران را به دست آورد و مهارت و دانش را با پول معاوضه کند.
هر اجوبلاک معادل یک ساعت یادگیری و قیمت هر بلاک آن متفاوت است. مثلا اگر در یوتیوب ویدئویی سه دقیقهای از آموزش گیتار تماشا کنید یا در درسافزار باز امآیتی (MIT OpenCourseWare) ارائهای یک ساعته ببینید، به اندازهی وقتی که برای تماشای این ویدئوهای آموزشی گذاشتهاید، مقادیر مشخصی اجوبلاک دریافت میکنید.
طبق گفتهی مایک فرائنفلدر از مؤسسهای برای آینده» که دربارهی آیندهی تکنولوژی تحقیق میکند و مدیریت این پروژه را بر عهده دارد، این دروس در پایگاه دادهی تغییرناپذیری ثبت خواهند شد و دیگران به آنچه شما در اینترنت آموختهاید، دسترسی خواهند داشت. ارزی که ازطریق تماشای ویدئوهای آموزشی به دست میآورید، میتوانید برای تماشای ویدئوهای دیگر خرج کنید.
یکی از عجیبترین تکنولوژیهای آینده، حلقهی انگشتری حاوی میوم دستگاه گوارش صاحب آن است و وقتی فرد در محیطی قرار میگیرد که ممکن است تأثیر منفی روی این باکتری داشته باشد، رنگ حلقه تغییر میکند؛ بدین ترتیب، فرد مطلع میشود که باید از آن محیط دور شود یا سریع دستهایش را بشوید.
به گفتهی دانشمندان، تعداد باکتریهای بدن انسان که به مجموع آنها میوم میگویند، بیشتر از سلولهای آن است و شبکهی عصبی این میوم مانند مغز دوم انسان عمل میکند. این شبکهی عصبی مثل مغز در حل مسائل ریاضی و بحثهای فلسفی نقش ایفا نمیکند؛ اما در تماس مستقیم با مغز و در سلامت و حفظ سیستم ایمنی بدن بسیار مؤثر است.
در حال حاضر انگشترهایی در بازار وجود دارد که ادعا میشود سنگ سازندهی آنها هنگام تغییر حالت درونی فرد، تغییر رنگ میدهد؛ صحت این ادعا البته تأیید نشده است. اما پروژهی انگشتر می و قابلیت تغییر رنگ آن در مجاورت با شرایطی که برای این میوم و بدن انسان مضر است، میتواند در آینده در حفظ سلامتی انسان نقش داشته باشد.
جهان به غذای بیشتری نیاز دارد؛ این مسئله نه شوخیبردار است و نه میشود از آن فرار کرد. طبق اعلام سازمان ملل، تا سال ۲۰۵۰ دو میلیارد نفر به جمعیت کرهی زمین اضافه میشود و تقاضا برای مواد غذایی تا ۷۰ درصد افزایش مییابد. تولید گوشت آزمایشگاهی نیاز این جمعیت گرسنه را به گوشت تأمین میکند؛ اما افزایش جمعیت و گسترش شهرسازی، جایی برای کشاورزی باقی نخواهد گذاشت.
برای حل این مشکل، معماران و طراحان، پروژهی کشاورزی هوشمند را پیشنهاد دادهاند که قرار است در آینده در سراسر افق شهرها و روی رودخانهها و اقیانوسها بهطور شناور گسترده شود.
طبق گفتهی خاویر پونس، مدیر این پروژه، سازهای سه طبقه به ارتفاع ۲۴ متر مجهز به پنلهای خورشیدی در بالای سازه برای تأمین انرژی، قادر است انواع و اقسام گیاهان را در مساحت ۱۲ هکتار، بدون استفاده از خاک و تنها به کمک مواد مغذی معلق در مایع، تولید کند.
از لایههای زیرین این سازهها میتوان حتی بهعنوان مزارع پرورش ماهی استفاده کرد. تنها یک واحد از این سازه به ابعاد ۳۵۰ در ۲۰۰ متر میتواند بهطور تخمینی ۸٫۱ تن سبزی و ۱٫۷ تن ماهی در سال تولید کند.
در چند سال اخیر پروژههای مختلفی به استفاده از لایفای (Li-Fi) روی آوردهاند و آزمایشها و تحقیقات بسیاری برای بهینهسازی این فناوری صورت گرفته است.
فناوری Li-Fi (مخفف Light Fidelity به معنی هماندهی با نور) برخلاف وایفای که مبتنی بر امواج رادیویی است، مبتنی بر نور است و به همین دلیل سرعت تبادل داده از این طریق بسیار بیشتر از وایفای است. طبق برخی ادعاها، سرعت ارتباط Li-Fi صد برابر بیشتر از وایفای خواهد بود و از لحاظ تئوری میتواند به صد گیگابیت بر ثانیه برسد.
از دیگر مزیتهای ارتباط Li-Fi نسبت به وایفای، پهنای باند گستردهتر آن است؛ چرا که طیف نور مرئی حدودا ۱۰هزار برابر بزرگتر از طیف رادیویی است و بدین ترتیب با مشکل شلوغی شبکه یا اشباع طول موج روبهرو نمیشود.
Li-Fi انعطافپذیری بیشتری دارد و میتواند بهعنوان راهکار ارتباطی جایگزین در موقعیتهایی استفاده شود که وایفای در دسترس یا مجاز نیست. بااینحال، چون نور از دیوار و موانع عبور نمیکند، نمیتوان از Li-Fi برای پوشش کل ساختمان استفاده کرد. Li-Fi همچنین برد کمتری نسبت به وایفای دارد. در نتیجه این فناوری نمیتواند بهطور کامل جایگزین وایفای شود؛ اما تا سال ۲۰۲۲ استفاده از آن گستردهتر خواهد شد.
اگر وقت زیادی صرف بازیهای آنلاین میکنید، بدون شک استفاده از شبکهی Li-Fi تجربهی شگفتانگیزی از بازی آنلاین را به شما خواهد داد.
تتوی هوشمند (یا سیستم الکترونیکی اپیدرمال) یکی دیگر از عجیبترین تکنولوژیهای آینده و در واقع نوعی مدار، برچسب رسانا یا ریزپردازنده است که میتواند روی پوست بچسبد» و کاملا مطابق با سلیقهی کاربر طراحی شود. این تتوها بعد از قرار گرفتن روی پوست، سیگنالهایی به دستگاههای دیجیتال میفرستند و به کاربر این امکان را میدهند تا با دنیای اطراف خود تعامل کند.
تتوهای هوشمند همچنین برای مانیتور کردن علائم حیاتی یا واکنش به محرکهای خارجی از جمله دما، به کار میروند. در حال حاضر این تتوها روی پوست موقتی هستند؛ اما روی اندام مصنوعی یا لباس، ماندگاری بیشتری دارند. برخلاف سختافزارهای مشابه، قیمت بسیار پایینتری دارند.
مایکروسافت در حال آزمایش و تحقیق روی این پروژه است. محققان دانشگاه هاروارد و امآیتی نیز نوعی جوهر تتو مجهز به حسگر زیستی ابداع کردهاند که در شرایط سلامتی خاصی تغییر رنگ میدهد. برای مثال، اگر فردی دچار کمآبی شده باشد یا قند خون فرد مبتلا به دیابت بالا برود، تغییر رنگ این تتو او را از این شرایط آگاه میکند.
در حال حاضر چندین روش درمانی برای کاهش سرعت یا وارونهسازی فرایند پیری در مرحلهی آزمایش است. این روشها از پیری سلولهای مرتبط با سن جلوگیری میکنند و التهابی که باعث تجمع مواد سمی یا بیماریهای پسرونده، مانند آایمر، سرطان یا بیماریهای قلبیعروقی میشود را کاهش میدهند. درواقع قرار نیست پیری درمان» شود، بلکه محققان بهدنبال روشهایی هستند تا عملکردهای ایمنی را در افراد مسن بهبود ببخشند.
در این رابطه تحقیقات بسیاری در حال انجام است. برای مثال، در ژوئن ۲۰۱۹، استارتاپ آمریکایی Unity Biotechnology آزمایش داروی آرتروز زانو را شروع کرد. شرکت بیو داروی Alkahest نیز با تزریق اجزای خون جوان، تلاش میکند اختلالات شناختی از جمله زوال عقل و اختلالات حافظه را کنترل کند. مدتها است محققان از راپامایسین که نوعی داروی سرکوبکننده سیستم ایمنی است، در آزمایش نوعی روش درمانی ضد پیری استفاده میکنند. این آزمایش بسیار نویدبخش است و عملکردهای ایمنی را تا ۲۰ درصد بهبود میبخشد.
این نوع تکنولوژی در حال حاضر وجود دارد؛ اما برای تکمیل شدن و عمومیتر شدن راه درازی در پیش دارد. داروی بیششخصیسازیشده (hyper-personalised)، دارویی ژنتیکی است که تنها برای یک بیمار خاص ساخته شده و امکان درمان بیماریهایی را دارد که زمانی غیر قابل درمان یا آنقدر نادر بودند که ارزش تحقیق برای درمان آن نداشتند.
مثلا در سال ۲۰۱۹، دختربچهای به اسم میلا مکووچ که از بیماری مغزی ژنتیکی نادر و کشندهای رنج میبرد، تحت درمانی کاملا ویژه با دارویی که مخصوص خود او ساخته شده بود، قرار گرفت. این دارو نتوانست بیماری او را بهطور کامل درمان کند؛ اما از پیشروی بیماری جلوگیری کرد و این خود موفقیت بزرگی به حساب میآید.
تولید چنین داروهای شخصیسازی شدهای با پیشرفت سریع در تعیین توالی دیانای و ویرایش ژن امکانپذیر است. هزینهی ساخت توالی کامل ژنوم انسانی از حدود ۲۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۶ به کمتر از ۵۰۰ دلار در سال ۲۰۲۰ رسیده است. بااینحال، ساخت دارو همچنان به منابع قابل توجه (تولید داروی میلا یک سال طول کشید) و همکاری نیروهای متخصص نیاز دارد. با پایین آمدن هزینههای این روش درمانی میتوان امیدوار بود در آینده بیماران بیشتری بتوانند از داروهای مخصوص خود استفاده کنند و روند درمان آنها تسریع شود.
دوستداران بازی Mass Effect حتما به یاد دارند در بخشی از این بازی، برای ارتقای فضاپیمای خود باید به استخراج منابع از سیارات دیگر میرفتید. حالا در دنیای واقعی، نگاه محققان به سمت استخراج منابع از سیارکها و آوردن آنها به زمین است.
با پیشرفت تکنولوژی و اکتشافات فضایی، چنین اتفاقی میتواند یکی از عجیبترین تکنولوژیهای آینده باشد؛ اما چندان بعید نیست. بااینحال، مشکلات زیادی دارد؛ از جمله هزینههای هنگفت سفرهای فضایی، دشواری پیدا کردن سیارکی با منابع مناسب و حتی سختی فرود آمدن بر سیارکی که با سرعت ۱۸هزار کیلومتر بر ساعت در حال حرکت است. درضمن، رقابت و جنگ بین دو ملت یا شرکت را که روی یک سیارک هدفگذاری کردهاند نباید فراموش کرد. تاکنون تنها آمریکا و لوکزامبورگ در خصوص استخراج از منابع فضایی قانون وضع کردهاند و چین و روسیه هم برای انجام چنین مأموریتهایی در آینده برنامهریزی کردهاند.
بدون شک با اتمام منابع زمین و نبود امکان بازیافت، باید منتظر رقابت کشورها برای استخراج از منابع فضایی در آینده بود.
نیروگاه خورشیدی مستقر در فضا درواقع ماهوارهای مصنوعی قرار گرفته در مدار است که به کمک مایکروویو یا قدرت لیزر، انرژی خورشیدی را جمعآوری کرده و به آنتنی بسیار بزرگ روی زمین میفرستد. از این انرژی بهجای منابع انرژی متداول و آلودهکنندهی محیط زیست استفاده خواهد شد.
مزیت قرار دادن نیروگاه خورشیدی در مدار این است که به دلیل مجاورت دائمی آن با خورشید، تحت تأثیر چرخههای شبانهروز، آبوهوا و فصول قرار نمیگیرد.
ایدهی ساخت چنین نیروگاهی در فضا از سال ۱۹۶۸ وجود داشته؛ اما تا تبدیل آن به واقعیت هنوز راه زیادی در پیش است. هزینههای ساخت این نیروگاه بسیار زیاد است و این فناوری قادر به رقابت با منابع انرژی فعلی نخواهد بود؛ مگر اینکه راهی برای کاهش هزینههای قرارگیری آن در مدار کشف شود.
تلهپورت یا همان ناپدید شدن از جایی و پدیدار شدن بلافاصله در جای دیگر، مدتها است در داستانها و فیلمهای علمیتخیلی وجود داشته؛ اما در دنیای واقعی صحبت از فرایندی است سادهتری از آنچه در سریال ریک و مورتی میبینیم. تلهپورت کوانتومی قادر است اطلاعات را (نه ماده) از نقطهای به نقطهی دیگر بلافاصله منتقل کند.
منظور از اطلاعات اینجا ساختار مولکولی است. اوایل دههی ۲۰۰۰، دانشمندان توانستند ذرات نور (با جرم صفر) را در فواصل کوتاهی تلهپورت کنند. آزمایشهای بعدی در مورد درهمتنیدگی کوانتومی (که در آن هر ذره همیشه از حال ذرهی متناظرش باخبر است؛ حتی با ۱۰ میلیارد کیلومتر فاصله) به تلهپورت موفقیتآمیز اولین اتم کامل از زمین به ماهواره انجامید. بعد از تلهپورت اتم نوبت به مولکول رسید و بعید نیست تا سال ۲۰۵۰ شاهد تلهپورت مولکولهای ارگانیک پیچیده همچون دیانای و پروتئینها باشیم.
بشر با تمام خوبیها و بدیها، جنگها و صلحها و تصمیمات فاجعهبار و کشفیات سرشار از نبوغ، دست کم ثابت کرده است در یک زمینه هرگز کم نخواهد آورد و آن قدرت خلاقیت و تخیل است. مادامی که انسان قدرت تخیل داشته باشد، دستیابی به هر نوع تکنولوژی عجیب و به ظاهر غیر ممکنی، روزی ممکن خواهد شد. به قول فیلیپ کی. دیک، نویسندهی آمریکایی ژانر علمیتخیلی که فیلم گزارش اقلیت از روی داستان کوتاه او ساخته شده، واقعیت همان چیزی است که وقتی دست از باور آن برداشتید، همچنان حضور داشته باشد.» و واقعیتی که با تمام ناباوری ما همچنان حضور خواهد داشت، قدرت خلاقیت و تخیل نامتناهی بشر و عطش سیریناپذیر او به کشف و اختراع است.
***
از نظر شما کاربر زومیت کدام یک از تکنولوژیهایی که در این فهرست به آن اشاره شد، زودتر به وقوع میپیوندد یا دوست دارید آن را تجربه کنید؟ به نظر شما کدام یک بیشترین تأثیر را بر زندگی بشر خواهد گذاشت؟
پیشسفارش اینترنت استارلینک با پرداخت ودیعهی ۹۹ دلاری بهصورت عمومی آغاز شده است و اسپیس ایکس میگوید از اواسط تا اواخر ۲۰۲۱ در دسترس قرار میگیرد.
اسپیس ایکس (SpaceX) بهتازگی در سکوت خبری پیشفروش سرویس اینترنت ماهوارهای استارلینک (Starlink) را بهصورت عمومی در سراسر دنیا آغاز کرده است. براساس گزارش Teslarati، به نظر میرسد روند تأیید پیشخرید سرویس استارلینک در ایالات متحدهی آمریکا، استرالیا، نیوزیلند، کانادا و برخی مناطق دیگر آغاز شده است.
اسپیس ایکس کمتر از چهار ماه پیش، بتای عمومی استارلینک را که صرفا ازطریق دعوتنامه میشد به آن دسترسی داشت، به برخی افراد ارائه داده بود و گفته میشود نهایتا ۱۰ هزار نفر تا ماه فوریهی ۲۰۲۱ (بهمن و اسفند ۱۳۹۹) به این سرویس دسترسی پیدا کردهاند. بدین ترتیب به نظر میرسد عرضهی عمومی استارلینک با سرعت بالایی پیگیری میشود و این اتفاق در آیندهای نهچندان دور رنگ حقیقت به خود میگیرد. البته همچنان برخی نکات در زمینهی استفاده از استارلینک وجود دارند.
کاربری در توییتر مینویسد براساس آنچه وبسایت رسمی استارلینک میگوید، این سرویس اینترنت هماکنون برای شمار محدودی از کاربران در هر منطقهی تحت پوشش در دسترس قرار دارد. کسانی که پیشتر در پروژهی بتای عمومی استارلینک شرکت کردهاند میتوانند برای دریافت این سرویس سفارش ثبت کنند.
در ادامهی توییت آمده است افرادی که در خارج از منطقهی تحت پوشش بتای استارلینک حضور دارند میتوانند ودیعهی ۹۹ دلاری به اسپیس ایکس بدهند تا زمانی که استارلینک در آن منطقه در دسترس قرار گرفت، امکان استفاده از این سرویس برای آنها فراهم شود. در هنگام پرداخت ودیعه، اسپیس ایکس تاریخ حدودی عرضهی استارلینک در هر منطقه را اعلام میکند و پیش از فرستادن تجهیزات لازم برای هر کاربر، ازطریق ایمیل اطلاعرسانی میشود. کیت سرویس اینترنتی اسپیس ایکس شامل پایانهی زمینی، روتر وایفای، منبع تغذیه، کابل و سهپایه است.
عرضهی جهانی استارلینک به عوامل بسیار زیادی وابستگی دارد که یکی از مهمترین آنها، دریافت مجوز از دولتهای مختلف است. اسپیس ایکس تا سال ۲۰۲۱ موفق شده است مجوز عرضهی استارلینک را در ایالات متحده، کانادا و بریتانیا دریافت کند و ظاهرا مشتریان بتای استارلینک در این سه کشور پخش شدهاند.
اسپیس ایکس همچنین از مذاکره با مکزیک، آلمان، یونان، فرانسه، استرالیا، آرژانتین و شیلی برای دریافت مجوز خبر میدهد. فرایند دریافت مجوز در منطقهی کارائیب، اتریش، اسپانیا، ایرلند، ایتالیا، نیوزیلند، فیلیپین، هند، ژاپن، آفریقای جنوبی، برزیل، کلمبیا نیز در حال انجام است؛ اما در مراحل اولیه به سر میبرد. احتمالا تعداد زیادی از کشورهای دیگر دنیا نیز مشغول مذاکره با اسپیس ایکس هستند؛ اما هنوز بهصورت رسمی نامی از کشورهای دیگر برده نشده است.
کاربری در توییتر اسکرینشاتی از وبسایت استارلینک منتشر کرد و نوشت امیدوار است بهزودی قیمت این سرویس اینترنت در کانادا کاهش پیدا کند. ایلان ماسک در پاسخ به توییت این کاربر، نوشت قرار است قیمت استارلینک در تمامی مناطق دنیا یکسان باشد و تفاوت هزینه صرفا مربوط به مالیات و ارسال خواهد بود.
در حال حاضر قیمت اینترنت استارلینک در شهرهای توسعهیافته و بهطور کلی مناطقی که دارای جمعیت متوسط هستند، زیاد است. کاربران استارلینک برای دریافت میانگین سرعت دانلود ۵۰ تا ۱۵۰ مگابیت بر ثانیه و دسترسی به سرویسی با تأخیر بین ۲۰ تا ۴۰ میلیثانیه باید ماهانه ۹۰ دلار پول بدهند. این تنها هزینهی استارلینک نیست؛ کسانی که علاقهمند به دسترسی به این سرویس هستند باید ۵۰۰ دلار جداگانه برای دریافت پایانهی زمینی استارلین بپردازند. این قیمت باعث میشود بسیاری از افراد در کشورهای توسعهیافته و کشورهای کمتر توسعهیافته تمایلی به استفاده از استارلینک نداشته باشند.
هدف اصلی راهاندازی استارلینک، ارائهی سرویس اینترنت به مناطق دورافتادهای است که کابل اینترنت در دسترس قرار ندارد و عملا بدون استارلینک نمیتوان به اینترنت متصل شد. چندده میلیون نفر در سراسر دنیا در چنین مناطقی زندگی میکنند و قطعا هدف قرار دادن این بازار میتواند برای اسپیس ایکس سودآور باشد. اکثر کسانی که در مناطق دوردست هستند به اینترنت دسترسی ندارند یامجبورند سراغ سرویسهای گرانقیمت موبایل و ماهواره بروند. در بسیاری از مواقع، استارلینک برای این افراد همقیمت با دیگر سرویسهای در دسترس یا ارزانتر از آنها است؛ آن هم در شرایطی که از سرویسهای دیگر آن مناطق کیفیت بسیار بیشتری دارد.
به نظر میرسد فرایند پیشخرید سرویس استارلینک بدون هیچ محدودیتی با پرداخت ودیعهی قابل بازگشت ۹۹ دلاری آغاز شده است. اکثر کاربران پس از سفارش سرویس متوجه شدهاند که استارلینک از اواسط تا اواخر ۲۰۲۱ برای آنها در دسترس قرار میگیرد.
گوگل هنوز تاریخ عرضه اندروید ۱۲ را اعلام نکرده است؛ اما تصاویری منتشر شدهاند که تغییرات ظاهری احتمالی رابط کاربری آن را نشان میدهند.
بهزودی شاهد معرفی اندروید ۱۲ خواهیم بود و انتظار داریم نسخه مخصوص توسعهدهندگان این سیستمعامل چند هفته دیگر منتشر شود. گوگل هنوز هیچ تاریخ عرضه دقیقی برای معرفی اندروید ۱۲ اعلام نکرده است؛ اما تصاویری منتشر شدهاند که یک سری تغییرات ظاهری در رابط کاربری اندروید ۱۲ را نشان میدهند.
به گزارش AndroidAuthority، این تصاویر رابط کاربری اندروید ۱۲ و یک سری ویژگیهای حریم شخصی جدید را نشان میدهند. در تصاویر منتشرشده میتوانید پنل اعلانها را مشاهده کنید که دیگر حالت شفاف ندارد. رنگ رابط کاربری هم تغییر کرده است که البته این موضوع میتواند وابسته به انتخاب حالت تاریک یا روشن باشد. انتظار میرود اندروید ۱۲ از سیستمی کاملا جدید برای انتخاب Theme بهره ببرد که نهتنها بر رنگ رابط کاربری، بلکه روی اپلیکیشنها هم تأثیرگذار باشد.
پنل اعلانها لبههای گردی پیدا کرده است و یک سری تنظیمات در این قسمت قرار گرفتهاند تا کاربران سریعتر به آن دسترسی داشته باشند.
در تصاویر منتشرشده، آی میکروفن و دوربین را داخل کادری سبزرنگ مشاهده میکنید. احتمالاً در اندروید ۱۲ اگر اپلیکیشنی بهصورت ناخواسته از میکروفن و دوربین استفاده کند، به این شکل به کاربر اطلاعرسانی میشود. با لمس کردن این کادر سبزرنگ مشخص میشود چه اپلیکیشنهایی از دوربین و میکروفن استفاده میکنند.
تنظیمات حریم شخصی جدیدی به اندروید ۱۲ اضافه شده است. در تصاویر مشخص شده است که کاربران میتوانند دسترسی به دوربین، میکروفن و حتی لوکیشن را کلا قطع کنند.
به نظر میرسد گوگل طراحی ویجتها را هم در اندروید ۱۲ تغییر داده است. تصاویر منتشرشده ویجت جدیدترین پیامهای دریافتی را نشان میدهند که لبههای گردی پیدا کرده است.
فعالیت رسمی دامنهی اینترنتی نقطه ایران (.ایران) برای توسعه خط و زبان فارسی در فضای مجازی آغاز شد.
دامنهی اینترنتی نقطه ایران» (.ایران) امروز توسط پژوهشگاه دانشهای بنیادی (IPM) بهصورت آنلاین و با حضور وزیر ارتباطات و دبیر شورای عالی فضای مجازی افتتاح شد. به گزارش مهر، نقطه ایران» بهعنوان یکی از دامنههای بینالمللی چندزبانه (IDN) مورد تأیید سازمان جهانی آیکان (سازمان مدیریت بر واگذاری دامنهها یا آدرسهای اینترنتی) قرار دارد.
محمدجواد آذری جهرمی در این مراسم اعلام کرد که دامنه نقطه ایران، یکی از اهداف طرح کلان شبکه ملی اطلاعات برای افق ۱۴۰۴ در راستای توسعه و تقویت خط و زبان فارسی در فضای مجازی محسوب میشود و فعالیت در فضای مجازی را برای فارسیزبانان در سراسر دنیا تسهیل میکند. دیگر اهداف افتتاح دامنه ایران، کاهش شکاف دیجیتال برای بخشی از جامعهی بزرگسال و خردسال ناآشنا به زبان انگلیسی عنوان شد تا آنها هم به جمع استفادهکنندگان از فضای مجازی بپیوندند.
جهرمی با اشاره به سابقهی پژوهشگاه دانشهای بنیادی در ورود اینترنت به ایران و نامگذاری دامنههای اینترنتی از جمله دات ir» گفت:
دامنهی فارسی ایران» تأثیر زیادی در تحقق هدف توسعه زبان فارسی دارد؛ [لذا] پیشنهاد میشود که امکان ثبت دامنه فارسی برای استارتاپها و کسبوکارها سریعتر از سازمانهای دولتی فراهم شود.
وزیر ارتباطات اضافه کرد که استفاده از نام دامنههای فارسی در دستگاههای اجرایی و حاکمیتی مستم زمان و بروکراسی است، درحالیکه ترویج استفاده از این نام دامنه و فارسیسازی فضای مجازی ازطریق استارتاپها سریعتر صورت میگیرد و راهبرد بهتری خواهد بود. به همین علت، جهرمی پیشنهاد کرد که برای استفادهی بخش خصوصی از این دامنهها تسهیلاتی تعلق بگیرد.
جهرمی با اشاره به افزایش دوبرابری سهم زبان فارسی در محیط اینترنت طی دو سال اخیر و اینکه نگاه حکمرانی آمریکایی در ساختار آیکان» مورد تأیید نیست، بر وم فعالیت بیشتر بخش خصوصی در این فضا تأکید کرد. به گزارش مهر، وزیر ارتباطات گفت:
به مدیریت سازمان آیکان در تخصیص نام دامنههای اینترنتی به کشورها، انتقاد وارد است و نگاه حکمرانی آمریکایی در ساختار آیکان مورد قبول ما نیست. از این رو با توجه به شرایط موجود، به نظر میرسد فعالیت بیشتر بخش خصوصی در تعاملات با آیکان بتواند حضور کشور ما را در این سازمان تقویت کند و در این بینظمی جهانی بتوانیم با دامنههای ایرانی از حقوقمان دفاع کنیم.
بهگفتهی جهرمی، وزارت ارتباطات امروز درخواست خود را برای اخذ دامنه .ایران» برای تمام وبسایتهای وابسته و زیرمجموعهی خود ثبت میکند و استفاده از این دامنه اینترنتی را اعلام عمومی خواهد کرد.
در مراسم امروز، دبیر شورای عالی فضای مجازی اعلام کرد که با ورود بیشتر زبان فارسی به فضای مجازی، شاهد بهکارگیری زبان فارسی در میان زبانهای پیشرفته در دنیا خواهیم بود. به گفتهی ابوالحسن فیروزآبادی، کمیتهی نظارت بر مقررات ثبت نام دامنه نقطه ایران» در مرکز ملی فضای مجازی ایجاد شده است که تنظیمگری نام دامنه ایران را تسریع میکند. همچنین کارگروهی در مرکز ملی فضای مجازی تشکیل خواهد شد تا سند و دستورالعمل استفادهی دستگاهها و وزارتخانهها از دامنه نقطه ایران» با همکاری وزارت ارتباطات و وزارتخانههایی مانند ارشاد، آموزش و پرورش و صمت تدوین شود.
دامنه .ایران» از حدود دو سال پیش ثبت شد؛ اما امروز رونمایی از آن انجام گرفت. این دامنه از امروز آمادهی بهرهبرداری است؛ اما دریافت آن بهصورت عمومی، در اردیبهشتماه رقم میخورد.
درباره این سایت